ریحانه اسکندری: روز جمعه ۱۴ آبان ۱۴۰۰، مصادف با دیدار دو تیم ذوب آهن و سپاهان بود که یکی از موتورهایی که به هواداری از تیم سپاهان با دو سرنشین اتوبوس تیم را تا ورزشگاه فولاد شهر همراهی می کرد به علت برخورد با یک خودرو دچار حادثه شد. در این تصادف یکی از سرنشینان که نوجوان هم بود جان خود را از دست داد.

سرهنگ اصغر زارع در گفت‌وگویی که همان روز انجام داد با تایید این تصادف گفت: «در این حادثه یک دستگاه موتور سیکلت با دو سرنشین دچار حادثه شد که یکی از آنها دچار مرگ شد. خودرو خاطی پس از حادثه متواری شد و نیروهای پلیس در حال پیگیری این موضوع هستند.»

بعد از این اتفاق تلخ، بازیکنان سپاهان با گذاشتن پست های مشترک اینستاگرامی ابراز تاسف کردند. حالا و با گذشت یک سال و دوماه از این اتفاق خانواده این بازیکن خبر از این می دهند که نه تنها هیچ کمکی به آن ها از سوی باشگاه سپاهان نشده است بلکه فقط آبروی آنها دارد در اصفهان می رود.

خانواده این هوادار در تماس با روزگار پرس؛از رنج و عذابی که در این یک سال کشیده اند حرف زدند.

برادر این هوادار در پاسخ به این سوال که بعد از فوت برادرش این خانواده با چه مسائلی رو به رو شدند( اصلا حمایتی وجود داشته است) و آیا ماشینی که با موتور برادرش تصادف کرده بود پیدا شد یا خیر گفت: «اوضاع اصلا خوب نیست، فقط یک پدر و مادر داغ دار از این اتفاق باقی مانده است و هیچ کس هم از ما سراغی نگرفته است. برادر من ۱۴ آبان بود که دنبال اتوبوس باشگاه سپاهان رفت و کشته شد، تا چهلم برادر من آقای ساکت و بقیه اعضای باشگاه می آمدند و می رفتند و می گفتند ما نمی گذاریم یک قطره از خون این بچه پای مال شود، همه هزینه ها کفن و دفن و همه چیز با ماست و ما هم گفتیم باشد. از ما خواستند هیچ شکایتی از باشگاه سپاهان نکنیم، ما هم با بزرگ تر ها فامیل مشورت کردیم و قبول کردیم که شکایت نکنیم. بعد از چهلم یکی از وکیل های ما، به خاطر این که ما هیچ تصویری از دوربین های اتوبان نداشتیم و به ما نمی دادند گفت در فضای مجازی فراخوان بدهید تا هر کسی از آن روز و آن صحنه تصویری دارد برای ما ارسال کند. ما هم در صفحاتی که مربوط به اخبار سپاهان بود فراخوان دادیم و خواستیم هر کسی تصویری دارد برای ما ارسال کند تا این که تماس گرفتند و یک نفر کامل صحنه تصادف را برای ما توضیح داد. یک ماشین جیپ زرد رنگ بود که به برادر ما زده بود.»

آقای ساکت! یک هزار تومانی به ما ندادی،آبروی‌مان را نبر

بعد از این شما موضوع را به مسئولان سپاهان اطلاع دادید؟

ما رفتیم پیش آقای ساکت و گفتیم آمار درآوردیم و ماشینی که به برادر من زده یک ماشین جیپ زرد رنگ بوده است، گفتند نه اشتباه می کنی و می خواهی تیم را خراب کنی.گفتم ما شاهد داریم و من حاضرم دستم را روی قرآن بگذارم، ما فراخوان دادیم و به ما همه چیز را گفتند. این را که گفتیم آقای ساکت دیگر به حرف ما گوش نداد و گفت بروید شکایت کنید. برای آن ماشین جیپ زرد رنگ ما فراخوان دادیم و دنبال تصاویر دوربین ها بودیم تا پلاک ماشین را پیدا کنیم. تا پیگیر تصاویر دوربین ها شدیم اجازه ندادند ما ببینیم.

چه طور؟

گفتند آن ساعت دوربین ها نقص فنی داشته است. ما گفتیم باشد خب اگر دوربین های اتوبان قطع بوده است دوربین هتل کوثر اصفهان که نزدیک آن جاست را به ما نشان دهید و گفتند نه هتل کوثر هم قطع بوده است. مگر می شود؟ ما پلاک ماشین را می خواستیم، گفتیم دوربین زندان دستگرد که آن جاست که دیگر قطع نیست آن را به ما نشان دهید. خداراشکر قاضی خیلی به ما کمک کرد و یک نامه نوشت که دوربین های زندان دستگرد را به ما نشان دهند، بعد گفتند دوربین زندان امنیتی است و ما نمی توانیم نشان بدهیم. من و پسر عموهایم همه جا را گشتیم و بعد از گذشت شش ماه از مرگ برادرم ما ماشین جیپ زرد را پیدا کردیم. ما طرف را پیدا کردیم، می گفت من یکی از هواداران سرسخت سپاهانم. ما شکایت کردیم و به قانون تحویلش دادیم.

پروسه شکایت چه طور پیش رفت؟

شما باور نمی کنید که بدون هیچ وثیقه ای این فرد آزاد شده است. پرونده هم موجود است. انگار که کسی دارد این پرونده را دست کاری می کند. آبروی تیم رفته است، این ها به همه گفتند یک میلیارد یا بیشتر به خانواده ما کمک کردند، حتی یک هزار تومان هم به کمک نکردند فقط آبروی ما را همه جا بردند، در اخبار و فضای مجازی آمدند و گفتند به ما کمک می کنند، آقای ساکت همه جا گفتند کمک کردند، کدام کمک؟ یک ماه پیش ما رفتیم دفتر آقای ساکت، آقای ساکت اجازه ندادند با خودشان صحبت کنیم، با آقای شکل آبادی صحبت کردیم، گفتیم این همه قول دادید پس چه شد؟ مادر من آن قدر حرص خورده که هر لحظه ممکن است سکته کند، همه موهای سرش در این مدت سفید شد. آخر به ما گفتند اصلا بروید از باشگاه سپاهان شکایت کنید.ما راننده ماشین را پیدا کردیم، وکیل بسیار خوبی هم داشتیم اما بدون هیچ وثیقه ای آزاد شد. بیایید خانه ما را نگاه کنید، مادر من که دیگر از کار افتاده، من و پدرم هم نمی توانیم کار کنیم.

خاله این هوادار هم در مورد شرایط این خانواده و اتفاقاتی که رخ داده است می گوید: « یک سال و دو ماه پیش این فاجعه اتفاق افتاد، کاری هم نمی شود کرد، اما این ها آبرو این خانواده را بردند. خواهرزاده من هر کجا که می رود، چه سوپرمارکت چه مدرسه چه هر جا، سریع می گویند باشگاه سپاهان چه قدر به شما پول داد؟ کجا و چه زمانی سپاهان به ما پول داده است؟ چرا آبروی مارا می برند؟ من خودم برای یک کاری رفتم شهرداری، شهردار به من می گوید مگر آقای ساکت به خانواده خواهر شما کمک نکرد؟ می گویند خب همه جا در رسانه ها گفتند به این خانواده کمک مالی شده است. شما بیایید وضعیت این خانواده را ببینید، پدرشان یک نیسان از سال ۶۰ دارد، بار جا به جا می کند آن هم با این وضعیت که آن قدر گریه کرده دیگر چشمش جایی را نمی بیند. این خانواده زیر خط فقر است و دارد با هر سختی زندگی خودش را اداره می کند. ولی این که آقای ساکت به همه می گویند کمک کردند برای کسی که کمکی دریافت نکرده است خیلی گران تمام می شود. ما می خواهیم حداقل بفهمیم این پولی که آقای ساکت می گوید به کدام شماره حساب زده شده است؟ چرا تهمت زدید و آبروی یک خانواده کارگر را بردید. این ها خودشان داغ دلشان را دارند. مقصر ها که در رفتند و آزاد شدند. ما فقط می خواهیم بدانیم پول را به کجا دادند که دیگر همه به این خانواده نگویند شما از باشگاه سپاهان پول گرفتید. اصلا همه بیایند زندگی، خانه و ماشین این خانواده را ببینند. این پدر با پول کارگری دو تا بچه را به جایی رساند و حالا یکی هم رفته است، این حق این خانواده نیست که آبرویشان برود. محله ما بومی است، کوچک است و همه از هم اطلاع دارند، اگر موضوعی پیش بیاید همه می فهمند. الان برادرش نمی تواند سرکار برود همه می گویند ساکت به شما پول داده تو چرا کارگری می کنی؟ این حرف ها خیلی برای این خانواده گران تمام شده است.»

توضیح:فایل صوتی گفت و گو با خانواده هواداری که درگذشت موجود است.روزگار پرس آمادگی این را دارد تا اظهارات مسئولان باشگاه سپاهان را در این رسانه منتشر کند.

بیشتر بخوانید:

۲۵۱۲۵۴