مراد محمودی: نخستین بار اسم کاسیان بر قلم پدر تاریخ هرودوت جاری شد. آنهم در پنج قرن پیش از میلاد.اما این «کاسی»یا «کاشی» ها ؛چه قومی بودند؟ آنچه تاریخ به اختصار میگوید:کسیان یا کاسی ها از اقوام هندو اروپایی بوده اند.که آن‌ها را «,آزیانی»و «آسیانی» هم گفته اند.زبان شناسان زبان ایشان را از گروه زبان قفقازی دانسته‌اند که با زبان «عیلامی» غرابت نزدیک داشته است.
دین ومذهب آنها هم آمیخته ای از ادیان هندو اروپایی ،هیتی، هوری وآرا تویی بوده ،در کل کاسیان یا کاسی و کاشی نامی است که. بر اقوام بومی (لرستان) ماقبل از مادی – پارسی، ساکن در مغرب ایران زمین طی هزاره های سوم و دوم پیش از میلاد مسیح اطلاق می گردد.
نزد باستان شناسان؛ اسم کاسیان مفهوم قوم شناسی وسیعی تری یافته و هر چه بیشتر کاوشی های باستانی انجام می شود. اطلاعات بیشتری در مورد فرهنگ و تمدن قوم کاسی آشکار و به تمدن امروزی افزوده می شود و اهمیت میراث مانده از آنها (فرهنگ و آثار فرهنگی) بیشتر می گردد. (و می رساند که لرستان قومی کهن و در سپیده دم تا ریخ درخششی نکو داشته) تا آنجا که مورخان و باستان شناسان عقیده دارند بومگاه شناخته شدۀ کاسیان بخش مرکزی سلسله جبال لرستان کنونی بوده است. مبدأ ظهور قوم کاسی به هزارۀ سوم پیش از میلاد مسیح یا حدود پنج هزار سال پیش می رسد.دراسناد عیلامی سدۀ ۲۴ ق.م .(حدود ۴۵۰۰ سال پیش) در کنار نام کاسی با نام هایی از همسایگان کاسی بر می خوریم که جای بسی تأمل دارد.از جمله این همسایگان کاسیان در لرستان «یاسو بیگالیان »بوده اند.که بسا نامجای کنونی یا«سوج »(گیلویه یاکیلویه )مرکز کهکیلویه و بویر احمد (ناحیه لر بزرگ) از آن اسم برجای مانده.(که لغت شناسان در این مورد می توانند نظر بهتری بیان کنند) اما أهمیت نام کاسی بیشتر در این است که کاسیان طی هزاره دوم قبل از میلاد بر سرزمین بابل وعیلام استیلا یافتند و دورۀ فرمانفرمایی ایشان بر بابل حدود پانصد سال (سده های ۱۸تا۱۲ق.م.)به طول انجامید . در تاریخ میانرودان (بین النهرین)به عنوان« میان پردۀ کاسی»معروف است. آنان در این مدت طولانی با وجود سرزمین پر برکت میانرودان از کاسیان کوهستان فاصله گرفتن و بابلی مآب شدند. یعنی میراث دار بابلیان شدن و نیزکشاورزی را به دشتهای حاصلخیز کشاندن.کاسیان طی هزارۀ یکم پیش از میلاد با اقوام نورسیدۀ ایرانی (از مشرق) در آمیختند؛ تیره هاوگروه هایی از آنها در اقوام جدید مستحیل شدند. همانطور که در تاریخ یونان اشاره شده :تودۀ قبایل ماد خود ترکیبی از تیره های آریایی طوایف بومی کاسی بود- و در متون یونانی، قوم کاسی (کیسی٫کوسای)مقرون با مادان یاد شده‌است.
گمان این است: که منشأ قومی قبیله معروف « مغان » روحانی وکاهنان ماد(در تورات ماجرای استره و خشایار شاه ) از همان تیره های کاسی و کوتی باشند.
به هر حال سهم و تاثیر کاسیان در تکوین اقوام و ملل، در تاریخ تمدن و فرهنگ و دین شایان و بسی با ارزش است. بخصوص در فرهنگ مادها وبابلی مآب شدن ایشان تاثیر قطع داشته اند.تا آنجا که خاورشناسان عقیده دارند:کاسی های باستان طی قرون قدیم ومیانه در اسامی قبایل «کیسین»- «کوسین» ساکن سرزمین شمال شرقی میان رودان یا بابل یعنی لرستان کنونی وپیرامون آن به حیات درخشان خود ادامه داده اند. خاورشناسان محدودۀ. کاسیان، قوام ماقبل «مادی را در نجد ایران لرستان کنونی.به ایلام ،کردستان،زنجان دشتهای همدان قزوین تا حدو کاشان ذکر کرده .غالباً بصورت نیمه کوچ نشین می زییتند.آنچه برای ما روشن است . پرورش اسب واسبداری و ارابه رانی کار وهنر کاسیان بوده و همین ها بوده اند که ارّابه رانی را به مردمان میان رودان آموختند.
نامجاهایی چندکه مسلما از آن زمان برای ما باقی ماند مثل «کره گه »- «اسپستان»به معنی یونجه زار در جنوب خرم آباد ،رودخانه کشکان درشهرستان چگنی، روستای کاسیان در جنوب شرقی بیران شهر ،منطقه الشتر که تا زمان سلجوقیان محل پرورش اسب بوده ونیز ابزار آلات سوارکاری و جنگ افزارهای مفرغی مشهور لرستان که موزه‌های اروپا و امریکا انباشته اند و هنوز در حال تاراجند ؛متعلق به قوم کاسی ؛ تأیید ی هستند بر صحت وجود کاسیان وفرهنگ درخشان آنها در لرستان .باستان شناسان نگارکندۀ سر پل ذهاب راهم از آثار باقی مانده کاسی می دانند. با وجود شرح و تفسیر که بیان شد .می توان گفت که طوایف لران که تاکنون در کوه و دشت و شهرهای لرستان زندگی کرده، بقایای قومی همان کاسیان باستان می باشند.
اما اسم قوم کاسی یا «کاشی»از نام خدای بزرگ ونیای ایشان « کاشو »آمده است.که خدای آسمان یا «رب السموات » بوده ومعنای لغوی آن هم« آسمانگون» آبی رنگ می باشد.
البته نباید أهمیت و رنگ پذیرایی اینکه آن معانی و مفهاهیم و عناصر طی پانصد سالی که کاسی ها بر بابل چیرگی داشته و در بازگشت با خود آورده اند از نظر دور داشت.