فرشید گودرزی  – کارشناس علوم قضایی

مدت هاست که خبری مبنی بر اینکه قرار است در قبولی کنکور؛ سوابق درسی و معدل کلاس های دهم ، یازدهم و دوازدهم  تآثیر بسزایی؛ (مثلآ ۶۰ درصد در قبولی این آزمون سراسری) داشته باشد گوش ها و چشم ها را می آزارد. اینجانب فارغ از اینکه با برگزاری کنکور آن هم به شکل کنونی و به ویژه تر به شیوه تست زنی به شدت مخالف هستم و بی توجه به اینکه خبر یاد شده و مصوبه آن ، خروجی کدام نهاد باشد ؛ در این نوشته سعی دارم (چنانکه سال ها قبل نیز آن را برای سازمان ملی جوانان مطرح نمودم) در حد بضاعتم به ایرادات این گزاره بپردازم :

۱-  چه بسا دانش آموزانی باشند که به هر دلیلی در طی کلاس های تحصیلی نتوانند چنان که باید و شاید درس بخوانند و معدل بالایی کسب کنند: دلایلی مثل شور نوجوانی و جوانی و اشتغالات ذهنی و فکری و فیزیکی و گاه عاطفی آن سن و سال ها، حوادث قهریه طبیعی همچون از دست دادن والدین و خانواده، نادانی، وضع خاص خانوادگی مانند اعتیاد یکی از اعضای خانواده، حتی گاه به دلیل تنبلی و یا غنیمت ندانستن فرصت در حال گذر، کار و اشتغال همزمان با تحصیل که روزگار بر آنان تحمیل کرده و….. .  حال اگر این گروه از دانش آموزان در نزدیکی زمان کنکور به خود آیند یا زمانه و محیط به آنان فرصت و مهلت دهد و بخواهند با جدیت درس بخوانند و خود بدانند که توان جبران را در این برهه کوتاه دارند و می توانند با اراده و تلاش دفعی و مردانه جبران مافات را بنمایند ؛ آیا در این حال ؛ این «تآثیر سوابق تحصیلی» برایشان بدتر از سدی بزرگ مشکل ساز نخواهد بود؟ آیا با وجود تنبه یا به وجود آمدن فرصت و روی خوش نشان دادن روزگار ؛ آیا با این قید؛ آینده خود را در هاله ای از ابهام نخواهند یافت ؟ آیا سرنوشت خودشان و مشکلات جامعه شان به تبع آنان دچار تغییر یا فزونی نخواهد شد ؟

۲- افراد میانسال به بالا که  قصد شرکت در کنکور را دارند (و هر چند شاید کم باشند، ولی دولت نمی تواند نسبت به خواست به حق و قانونی آنها بی تفاوت باشد) نیز به این سد بر خواهند خورد، بدین معنی که باید به ناچار تازه بروند و از اول کلاس های یاد شده تحصیلی را از نو طی کنند!

۳- رونق گرفتن بیش از پیش کلاس های تقویتی دانش آموزان؛ که تنها پولدارها می توانند از آنها چنانکه باید بهره مند شوند ، از دیگر معایب موضوع یاد شده است.

۴- از دیگر ایرادات این نوع برگزاری کنکور؛ دنبال نمره دویدن گروهی از دانش آموزان در مواقع نوبت تصحیح امتحانات و پس از آن، خواهد بود که گاه فرهنگ ناب دانش آموزی را به سمت نوعی نمره خواهی صرف و  تکدی گری نمره از دبیران و معلمان ارجمند پیش خواهد برد.

۵- هیچ تضمینی وجود نخواهد داشت که معدود مدارس و دبیران گرامی (به دور از ساحت با نجابت اکثریت این عزیزان بزرگوار) به آشنایان خود نمره مطلوب و بالا و دلخواهشان را ندهند و دانش آموزان مستعدی که هیچ آشنایی ندارند از چنین رانت زننده ای بی بهره بمانند ؛ که در نهایت ، این نیز خود باعث ناعدالتی آموزشی و پس از آن شاید سبب بروز افسردگی هایی در میان نوجوانان و جوانانی از کشورمان و شیوع ناامیدی نسبی _ نوسانی تحصیلی و شغلی خواهد بود.

در کل به نظر اینجانب این سبک آزمون گرفتن نه به صلاح دانش آموزان ما ، نه به صلاح آینده مترقی و تمدن خیز کشور ، نه به مصلحت سلامت جامعه اسلامی و جوانان و نوجوانان آن و نه در مسیر عدالت ورزی و عدالت خواهی است و به شخصه (بنا بر «نصح ائمه المسلمین») به شدت بزرگواران مسئول را ازاین موضوع، آن هم به این شکل انذار می دهم.