سپهر ستاری: ورزش گلف با وجود اینکه حدود ۱۰۰ سال قبل وارد ایران شد هنوز نتوانسته مانند دیگر کشورها به محبوبیت برسد و بین مردم همهگیر شود. خیلیها هنوز به گلف به چشم یک ورزش لاکچری نگاه میکنند که مخصوص طبقه خاصی از مردم است. موضوعی که گویا خیلی هم واقعیت ندارد و هزینههای انجام این ورزش آنطور که تصور میشود زیاد نیست. بهمن حسینپور، عضو هیات رئیسه فدراسیون گلف در گفت گو با روزگار پرس در خصوص دلایلی که گلف را در میان رشتههای لاکچری قرار داده توضیح داد. البته این ورزش در سالهای اخیر روند بسیار بهتری پیدا کرده و به تازگی حتی پخش تلویزیونی هم داشته است.
بهمن حسینپور که علاوه بر حضور در فدراسیون گلف قبلا در پست معاونت تشریفات ریاست جمهوری فعالیت داشته و در مقعطی هم سفیر ایران در ترکیه بوده، با حضور در کافه خبر درباره تاریخچه ورود گلف به ایران و توقف رشد آن صحبت کرد. او همچنین درباره تلاش برای یافتن کمپ قدیمی استقلال در ترکیه هم توضیحاتی داد. این گفتگو در ادامه است:
اول از همه بگویید ورزش گلف چگونه وارد ایران شد؟
شاید بشود گفت بنیانگذاران فدراسیون گلف بعد از انقلاب من و برادر مرحومم و داییام بودیم که در اوایل هفتاد مذاکره با مسئولین تربیت بدنی وقت برای ایجاد فدراسیون گلف را شروع کردیم. ما پریروز هم جلسه هیات رئیسه داشتیم و گفتم دست خطی که دایی من اساسنامه اولیه فدراسیون گلف را نوشته را باید به موزه گلف بیاورند. من متولد مسجدسلیمان هستم. اولین چاه نفت در این شهر کشف شد و همین باعث شد خارجیها و به خصوص انگلیسیها به شهر ما وارد شوند. معمولا خارجیهایی که به ایران میآمدند امکانات تفریحی هم برای خودشان ایجاد میکردند. خارجیها وقتی آمدند ورزشهایی که خودشان علاقه داشتند مثل گلف و سوارکاری و تنیس و… را ایجاد کردند.
فوتبال چطور؟
اولین زمین رسمی فوتبال هم در مسجدسلیمان ایجاد شد. به همین خاطر به مسجدسلیمان «شهر اولینها» میگویند. گلف هم یکی از اینها بود و ۱۰۰ سال پیش وارد شهر ما شد. در آن زمان این ورزش برای خودشان بود و ایرانیها را راه نمیدادند. ایرانیها را به عنوان کارگر راه میدادند که وسایلشان را جابجا کنند ولی نه به عتوان بازیکن. چندین سال بعد در حدود ۱۰-۱۵ سال قبل انقلاب کم کم اجازه دادند ایرانیهایی که در شرکت نفت صاحب مقام هستند وارد گلف شوند که یکی از آنها برادر مرحوم من بود که چند دوره قهرمان شد و دو دوره خارج از کشور قهرمانی آورد. هر سال هم به اسم او جامی در مسجدسلیمان میگذارند که امسال بیست و دومین دوره آن بود. گلف از آن زمان وارد شد ولی هیچوقت زمان رژیم سابق در ایران فدراسیون نداشت. البته همان موقع آمریکاییها و اروپاییها بعد از مسجدسلیمان در آبادان، اهواز، گچساران، آغاجاری هم زمین گلف درست کردند. در تهران هم زمین بسیار خوبی در مجموعه انقلاب داشتیم که البته الآن ناقص شده است. به جز تهران و خوزستان جای دیگری زمین نداشتیم و فدراسیون هم نبود. اگر هم مسابقهای بود خارجیها بین خودشان راه میانداختند و بعد ایرانیها تا حدودی وارد شدند.
چرا گلف در ایران هنوز به اندازه دیگر کشورها مثل آمریکا محبوب نشده است؟
بعد از انقلاب ورزش گلف به همراه تنیس و سوارکاری و … انگ طاغوتی بودن خوردند و همه به خصوص گلف تقریبا کنار گذاشته شدند. تنیس بعدا کمی بهتر شد ولی گلف همچنان کنار بود. سوارکاری هم بعد از سخنرانی مقام معظم رهبری در اواسط دهه ۷۰ درباره چوگان کمی رونق گرفت. گلف تا حدود دهه ۷۰ همچنان ایزوله بود. تا اینکه من از یک ماموریت خارج از کشور برگشتم و به کمک برادر و داییام و یک سری از بچههای خوزستان گلف را راه انداختیم. آن زمان فکر میکنم آقای هاشمیطبا رئیس سازمان تربیت بدنی بود و چند نفری رفتیم او را قانع کردیم که گلف یک هیئت شود و خدا بیامرز آقای کاشانی رئیس هیئت شد. کم کم گلف رونق گرفت و فدراسیون تاسیس شد .
به جز انگ طاغوتی، همیشه میگویند وسایل گلف گران است و ورزش لاکچری به حساب میآید. چقدر این را قبول دارید؟
ببینید من همین الآن دارم با چوبهایی بازی میکنم که ۱۲ سال پیش خریدم و شاید تا وقتی زنده باشم با همین وسایل بازی کنم. شما یک بار چوب میخری و در تمام زندگی استفاده میکنی. حالا شاید اتفاقی بیفتد که بشکند یا ضربه بخورد یا آسیب ببیند. آن زمان فقط انگلیس و آمریکا توپ و چوب گلف درست میکردند ولی الآن چین و کره و ژاپن هم تولید میکنند که ارزانترین آن چینی است. فدراسیون برای کمک به بازیکنان چندین کیف گلف به همراه وسایل خریده و در اختیار بازیکنان شهرهای مختلف قرار داده است. ما الآن ۲۴ هیئت گلف در ایران داریم که قبلا نداشتیم. شما فوتبال که بازی میکنی توپ و لباست باید عوض شود ولی در گلف همه چیز دائمی است. فقط توپ ممکن است گم شود که به ندرت اتفاق میافتد. پس آن برداشت لاکچری که میگویند غلط است.
اصلا چرا این قضیه مطرح شد و از اول گفتند لاکچری است؟
گلف تنها ورزشی است که داور ندارد. الآن در فوتبال هر هفته سر داوری دعوا داریم. گلف اما داور ندارد و اسمی که روی آن گذاشتهاند به نام ورزش دیپلماتها و سیاستمداران است. چون دیپلماتها و سیاستمداران، معروف به داشتن شخصیتی ویژه بودند و احیانا در فضای بازی گلف مذاکرات سیاسی هم انجام میدادند و استراق سمع هم نمیشدند به این دلیل به این صفت موصوف شده. البته چون باور بر این بوده که اینگونه افراد اهل تقلب نیستند داور نداشته و ندارد این ویژگی گلف را هیچ ورزشی در دنیا ندارد.داور شما وجدانتان است. این خودش یک فرهنگ اسلامی و اخلاقی و انسانی و اعتماد کردن به هم است.
چرا در ایران زمین گلف کم داریم؟
یک دلیل این است که زمین وسیعی نیاز دارد. ما در فدراسیون این را به نوعی حل کردهایم. در شهرستانها یک زمین کوچکتر (یک حفره یا دو حفره ای،در واقع گلف ۱۸ حفره دارد) ساختهایم که همه بتوانند یاد بگیرند. چون هدف یادگیری است. این ورزشی است که از ۷-۸سالگی تا ۹۰ سالگی میتوانی بازی کنی و آرامش داشته باشی. من نام ورزش گلف را پیادهروی باانگیزه گذاشتهام. شاید ما به اندازه همه امکانات نداشته باشیم ولی من به همه ایرانیها سفارش میکنم برای تمدد اعصاب در این شرایط استرس زا گلف یاد بگیرند که در ان ۸-۹ کیلومتر قدم بزنند و بازی کنند.
تا به حال شده جلسات از سیاسیون ما در زمین گلف برگزار شود؟
تا جایی که من اطلاع دارم نه متاسفانه. آقایان سیاسی شاید میترسند. من خودم بابت گلف بازی کردن اذیت شدم. هنوز قبح این مسئله شکسته نشده ولی الآن بهتر شده است. از وقتی دکتر عزیزی به عنوان رییس فدراسیون گلف انتخاب شدند، بهتر شده و مثلا برای اولین بار پخش زنده گلف را در تلویزیون داشتیم که سابقه نداشته است. الآن گلف خیلی عمومیتر شده و معروفتر شده است. درصد قابل توجهی از مردم گلف را میشناسند.
برنامهتان برای توسعه گلف در سطح کشور چیست؟
ما الآن در ۲۴ تا استان هیئت داریم. برای اینها تک زمین ساختیم. ما تنها زمین کاملی که داریم در مسجدسلیمان است. چون زمین کامل گلف باید ۱۸ حفره داشته باشد که در آنجاست. در اهواز ۹ حفرهای داریم که اخیرا ۱۲ تا شده است. در آبادان ۹ حفرهای داریم. در اصفهان ۹ حفرهای داریم که بعد انقلاب ساخته شد. در جاهای دیگر یک زمین ساختیم و روی آن توپ را میزنند و میروند و برمیگردند. ما عجالتا میخواهیم گلف را آمزش بدهیم .
مینیگلف را هم به همین منظور راه انداختهاید؟
مینی گلف تقریبا در تمام مراکز استانها وجود دارد. در پارک ملت تهران هم هست و در اتاقتان هم میتوانید بازی کنید. آقای عزیزی که خیلی هم در راستای توسعه گلف تلاش کرده بعضی جلساتی که میرود مینی گلف را با خود میبرد و هدیه میدهد که وقتی خسته شدند بازی کنند .به همین دلیل مینی گلف خیلی رونق گرفته است
مهمترین مانع شما برای توسعه گلف چیست؟
ما در گذشته موانع زیادی بر سر توسعه گلف داشتیم، زمین نبود، وسیله نبود، بودجه نداشتیم و مسئولین مربوطه هم نظر مساعدی روی گلف نداشتند. بخشی ازاین موارد هنوز وجود دارد مثل کمبود بودجه ولی خوشبختانه توانستیم کارهای خوبی انجام دهیم مثلا در شهر قم هم تیم کامل گلف داریم هم مینی گلف.
لیگ حرفهای هم دارید؟
بله هفتههای آخرش است. البته مبلغ قرار دادها بسیار بسیار ناچیز است
در تهران فقط مجموعه انقلاب را دارید؟ در خصوص کیفیت این زمین انتقاد زیاد است.
بله فقط همین یک زمین را داریم که متاسفانه ناقص است چون در قسمتی از این زمین وزارت ورزش و کمیته بین المللی المپیک و…. ساختمان سازی کردند و باعث ناقص شدن زمین شدند و ۵ حفره آن به این طریق از بین رفت در صورتیکه این زمین در گذشته یکی از بهترین زمین های خاور میانه بود . کیفیت آن هم خیلی پایین است ولی چارهای نداریم چون دست ما نیست و در اخیار وزارت ورزش است که گلایه هم داریم. این زمینها باید کامل چمن شود که نیست. رسیدگی هم نمیکنند. امیدوارم آقای سجادی که حالش بهتر شده و انشالله کامل خوب شود دستور بدهد که سازمان توسعه و تجهیز اماکن ورزشی به آن برسند.
الآن اگر یک نفر بخواهد گلف بازی کند در ابتدا چقدر باید هزینه کند و در ادامه ماهیانه چقدر برای او خرج دارد؟
یادگیری گلف رایگان است بازیکنان تیم ملی برای ورود به مجموعه انقلاب مبلغی پرداخت نمیکنند. متاسفانه تنها زمین گلف در تهران در اختیار فدراسیون نیست و این هم از عجایب است و از مشکلات ماست ولی با این وجود یادگیری گلف در حال حاضر از یادگیری والیبال و فوتبال کم هزینهتر است
شما زمانی که سفیر ایران در ترکیه بودید هم به دنبال کمپ قدیمی استقلال در ترکیه رفتید. ماجرای آن به کجا رسید؟
من سال ۱۳۷۹ در استانبول سرکنسول شدم. آن زمان آقای فتحاللهزاده مدیرعامل بود و آقای آصفی هم عضو هیات مدیره بود. از من خواستند درباره کمپ باشگاه تاج تحقیق کنم. قبل از من آقای جدیکار با یکی دیگر رفتند و بررسی کردند که به جایی نرسید. گزارش آن را برای من فرستادند. من با اینکه پرسپولیسی بودم برای مسائل ملی دنبال این موضوع رفتم. به این رسیدیم که مدیرعامل وقت استقلال آقای خسروانی به ترکیه رفته بود و با یک ایرانی در آنجا لابی کرده بود و در بخش اروپایی یک کمپی را دوستانه و بدون سند در اختیار باشگاه تاج گذاشته بودند. بعد از انقلاب برای اینکه آن زمین را گسترش دهند آن را فروختند و رفتند در بخش آسیایی استانبول که آدرس آن را دارم یک زمین وسیعی گرفتتند که چند زمین تنیس و بدمینتون و استخر و سالن بدنسازی داد. نام آنجا باشگاه تاج نبود و تاچ بود. پسر آن مرحوم که اسمش محمود بود گفت سندی از طرف ایرانی نداریم و دوستانه بوده است. الآن هم بعضی تیمها مهمان تیم دیگر در خارج از کشور میشوند.من تمام گزارشها را از طریق وزارت خارجه برای باشگاه تاج فرستادم تا جایی که انتیجه این تحقیقات نشان میدهد باشگاه تاج کمپی در استانبول ندارد .زمانی که من در استانبول سر کنسول بودم با هماهنگی که با ترکها داشتم ،خیلی از تیمهای ایرانی را برای اردو به استامبول دعوت کردم . قبل از سال ۷۹ هیچ تیم ایرانی به ترکیه نمیرفت ولی بعد از آن من زمینه را فراهم کردم که بروند. درباره کمپ هم سندی وجود ندارد که متعلق به استقلال است. آن باشگاه هنوز فعالیت دارد و اسمش هم باشگاه تاچ است. طرف هم ایرانی است ولی فارسی بلد نیست. من گزارش را فرستادم ولی سندی نیامد.
در آن زمان بحث حضور مربیان ترکیهای در لیگ ایران هم داغ شد که دنیزلی بهترین آنها بود.
اولین مربی که مذاکره کردم اوایل سال ۸۰ بود. آقای آصفی هضو هیئت مدیره باشگاه تاج به من زنگ زد و گفت که میخواهیم یک مربی آلمانی برای استقلال بیاوریم به نام آقای رولند کخ و شما با او مذاکره کن. من دو مذاکره با او داشتم و ایشان را به ایران فرستادیم. بعد هم آقای آجورلو زمانی که مدیرعامل پاس بود از من خواست که با مصطفی دنیزلی صحبت کنم و او سرمربی پاس شود. به خانه او رفتیم و صحبت کردیم. دوره دوم من سفیر شده بودم که پرسپولیس او را میخواست ولی دنیزلی موافقت نمیکرد. من به خانه او رفتم که بالای تنگه بسفر بود و حدود سه ساعت صحبت کردیم تا برای حضور در پرسپولیس قانع شد. اول میخواستم شنول گونش را بیاورم که موافقت نکرد. مذاکرات اولیه را با او انجام دادم. شنول گونش که دروازهبان بود و مربی تیم ملی ترکیه شد و الآن در بشیکتاش است. برای تیم ملی هم یک سری کارها کردیم. چند بار در ترکیه با آقای کیروش دیدار داشتم و خاطرات خوبی از او دارم. زمانی که در ریاست جمهوری بودم چند بار وقتی مشکل پیدا کرد به من زنگ زد. مثلا اگر هواپیما مشکلی پیدا میکرد حل میکردم. خود او زنگ میزد. آقای تاج و ساکت خیلی با ما ارتباط داشتند و اگر مشکلی بود کمک میکردیم. اولین بار هم اوایا سال ۸۰ من قوانین حرفهایگری لیگ ترکیه را ترجمه کردم و فرستادم. آن زمان آقای دادکان و بعد آقای کفاشیان رییس فدراسیون بودند در واقع بخشی از قوانین لیگ ایران از لیگ ترکیه اقتباس شده است.
شما همیشه خیلی راحت و صریح گفتید که پرسپولیسی هستید. در کشور ما خیلی نسبت به این موضوع سخت میگیرند و مثلا زمانی که آقای آذری جهرمی اعلام کرد پرسپولیسی است خیلی از او انتقاد شد. نظر شما در این خصوص چیست؟
من همان زمان هم گفتم. در همین ترکیه اردوغان راحت گفت طرفدار فنرباغچه است. آقای گولن یا وزاری دیگر هم میگفتند. در دنیا همینطور است ولی در ایران این حساسیت بی مورد وجود دارد که دلیلش را نمیدانم. بالاخره هر کسی یک علاقهای دارد. در دنیا خیلی از روسای جمهور راحت میگویند طرفدار چه تیمی هستند. در ایتالیا، فرانسه و حتی امریکا که خود ترامپ به راحتی میگفت به کدام تیم و بازیکن علاقه دارد و هیچ حساسیتی ندارد. این حساسیت بیمورد در ایران وجود دارد که متاسفانه خودمان به غلط درست کردهایم. زمانی به من گفتند عضو هیات مدیره پرسپولیس بشوم. من با مافوق خودم آقای نهاوندیان صحبت کردم و گفت نرو چون حرف و حدیث به وجود میآید که درست هم میگفت. چون من در ریاست جمهوری سمت داشتم. لذا به نظر من این بحثها بیمورد است و به هر حال هر کسی علاقهای دارد. الآن سرچ کنید میآید که در دنیا چه کسی طرفدار کدام تیم است. در ایران این فرهنگ غلط باب شده که حتی مجریها هم نمیتوانند بگویند طرفدار کدام تیم هستند. مهم این است که فرد تعصب خرج نکند و این را در تصمیم گیری های باشگاه دخالت ندهد. شما نمیتوانید جلوی علاقه شخصی کسی را بگیرید. این کاملا سانسور کردن است. یک فرهنگ بسیار غلطی است و باید زدوده شود. چه اشکالی دارد رئیس جمهور یا حتی وزیر ورزش طرفدار تیمی باشند؟ باید در امر مدیریت این را دخالت ندهد. ما ظرفیت این مسائل را نداریم و انگ میزنیم که بسیار غلط است و باید تغییر پیدا کند .
در حال حاضر خیلی از پولهای فوتبال ما در فیفا و AFC مانده است. راهی برای زنده کردن آن نداریم؟
تا تحریم برداشته نشود همین آش و همین کاسه است. تقصیر فیفا و بقیه نیست و مشکل سیاسی است که در ورزش اثر کرده است. شما ببینید سیاست چقدر در ورزش تاثیر میگذارد. روسیه از تمام بازیها محروم شد ولی ادعا میکنند سیاست در ورزش دخالتی ندارد. سیاست کاملا دخالت دارد. ورزش بخشی از سیاست است و نمیتوانی اینها را جدا کنی. فوتبال فقط یک ورزش نیست و تبدیل به صنعت شده و عین سیاست است. به همین خاطر من به دیپلماسی عمومی اعتقاد دارم. تمام ماموریتهایی که در ترکیه یا جاهای دیگر بودم از طریق ورزش کارم را پیش میبردم. ورزش عامل موثری در کارهای سیاسی است. ورزش یک دیپلماسی عمومی راحت و قابل اجراست و سیاست هم در ورزش دخالت دارد. حتی ورزش هم در سیاست دخالت دارد. بنابراین تا زمانی که تحریم وجود دارد این مشکلات هم وجود دارند.
بیشتر بخوانید:
۲۵۸ ۲۵۸
دیدگاه ها برای این نوشته بسته شده است.