سپهر ستاری: علی چینی روزگاری یکی از بمبهای نقل و انتقالات بود و با حضور استقلال حضور در فینال لیگ قهرمانان آسیا را هم تجربه کرد. خودش معتقد است محمد مایلیکهن در حق او کملطفی کرده و باید به تیم ملی دعوت میشد و با گذشت سالها دل پری از این ماجرا دارد. چینی که در زمان علیرضا منصوریان عضو کادر فنی استقلال بود با حضور در کافه خبر روزگار پرس درباره مسائل مختلفی صحبت کرد. او که به تازگی یک بیماری سخت کلیوی را پشت سر گذاشته با صراحت خاص خودش از حس و حال روزهای پیوستن به استقلال تا نشستن روی نیمکت این تیم به عنوان مربی گفت. علی چینی یکی از معدود استقلالیهایی است که با تمام بزرگان این باشگاه رابطه خوبی دارد. او هنوز خودش را شاگرد حجازی و رفیق علیمنصور میداند، به امیر فلعهنویی ارادت دارد و سفت و سخت حامی فرهاد مجیدی است. صحبتهای این استقلالی سابق را در ادامه بخوانید:
شما اخیرا درگیر یک بیماری بودید و در بیمارستان هم بستری شدید. در خصوص آخرین شرایط بیماریتان بگویید.
من ۱۶ سال پیش پیوند کلیه داشتم و حدود ۴-۵ ماه قبل دست و پای من ورم کرد و دیدم فشار خونم بسیار بالا رفته است. همان موقع به پزشک مراجعه کردم و فورا در بیمارستان بستری شدم. جدود ۱۰ روز بستری شدم و آنجا فهمیدند کمخونی هم دارم و شدیدا تحت مراقبت بودم تا اینکه مرخص شدم. بیوپسی کلیه انجام دادم که دیدند تقریبا ۷۰ درصد کلیه من نیمهکار شده و بعد از درمان کمی بهتر شد. یک سری دارو و آزمایش دادند و الآن خدا را شکر خیلی بهتر هستم اما رژیم غذایی سختی دارم و گوشت قرمز، نمک و چیزهای اسیدی مثل آلبالو و پرتغال و زرشک نباید بخورم و غذای اصلیام الآن مرغ است. در کل الآن شرایطم خیلی بهتر از ۴-۵ ماه قبل است.
در حال حاضر در تیمی مشغول به کار هستید؟
الآن که فصل نقل و انتقالات است و تیمی ندارم اما امیدوارم به زودی اتفاقات خوبی رخ دهد. شغل من فوتبال است و با فوتبال بزرگ شدیم و زندگی کردهام. من هرگز نمیتوانم فوتبال را کنار بگذارم و زندگی بدون فوتبال برای من دیوانهکننده است و امیدوارم امسال دوباره فعالیت خودم را آغاز کنم.
شما خودتان یک دورهای بمبهای نقل و انتقالات بودید و هواداران کلی منتظر حضورتان در استقلال بودند. کمی از حس و حال آن روزها که شاهماهی نقل و انتقالات بودید بگویید. آن موقع استقلال دفاع چپ نداشت و قرار بود یکی از بین شما و علی آذری جذب شود.
آن سال صادق ورمزیار رفت و من به جای آقا صادق آمدم. قبل از حضور در استقلال من سرباز بودم و در بازیهای ارتشهای جهان در تیم پیام مقاومت مشهد بازی میکردم که اتفاقا آقای آجورلو مدیرعامل و آقای جلالی سرمربی بودند. من کتانی پوما قرمز که تازه آمده بود پوشیدم و اصلا تفکر رنگی استقلال و پرسپولیس نداشتم. آن کفش را پوشیدم دیدم پرسپولیسیها تشویق میکنند. من کاپیتان تیم ملی امید هم بودم و مشتری زیاد داشتم. با تیم امید زمان آقای قاسمپور و قلعهنویی قهرمان اولین دوره مسابقات غرب آسیا شدیم که کاپیتان بودم. بعد از خدمت تازه فهمیدم باید تیم انتخاب کنم. بچهمحلهای من همه استقلالی بودند مثل علیرضا منصوریان، امیر قلعهنویی، محمد خرمگاه، مهدی پاشازاده و جواد زرینچه که بازی او را خیلی دوست داشتم.
اواخر سال ۷۵ مرحوم حجازی من را میخواست. آن موقع ایجنت هم نداشتم و چندتا دلال بودند که سراغ بازیکن میرفتند. یک نفر با یک لهجه خاصی آمد گفت ناصرخان من را میخواهد و یک روز به دفتر استقلال در لارستان رفتم که آقای منزوی و حاج آقا خاوری و آقای فتحاللهزاده بودند. صحبت پول که شد خب من ملیپوش بودم ولی گفتم برای پول نیامدهام و استقلال را دوست دارم و میخواهم پیشرفت کنم. در نهایت سر مبلغ ۲.۵ میلیون توافق کردیم و گفتند پس فردا بیا و امضا کن. آن زمان ملیپوشان مثل زرینچه حدود ۵.۵ بسته بودند و من وقتی برگه قرارداد را جلویم گذاشتند دیدم ۴.۵ میلیون نوشتهاند. خودشان گفتند میخواستیم ببینیم برای پول آمدهای یا نه!
بعد که قرارداد را امضا کردم دیدم ناصرخان از اتاق آمد و اولین بار بود ایشان را دیدم. پیش خودم افتخار کردم همچین آدم جنتلمن و باکلاسی سرمربی من شده است. آن موقع کسی نمیدانست کالج چیست او کفش کالج میپوشید. همان جا سلام علیک کردیم و گفت انشالله سال خوبی داشته باشیم و من هم گفتم هرچه در توانم باشد برای استقلال میگذارم.
آن سال امیر قلعهنویی هم دستیارش بود.
بله اتفاقا ایشان خیلی در آمدن من به استقلال نقش مثبتی داشت.
یادم است استقلال اول قرار بود علی آذری را بگیرد و شما چون آن کتانی قرمز را پوشیدی به پرسپولیس میروی!
آره دقیقا ولی امیرخان این را میدانست که عمدی نبوده. حتی بازی پیام مقاومت با استقلال که من گل دوم را زدم امیرخان میگفت جایی نروی. همان موقع استقلالی شدم و واقعا به این افتخار میکنم.
کلا چند فصل در استقلال بودید؟
سه فصل از ۷۶ تا ۷۹.
آن زمان به غیر از شما مهدی پاشازاده، فرهاد مجیدی، محمد تقوی، محمود فکری، علیرضا منصوریان، علیرضا اکبرپور و کلی بازیکن خوب دیگر بودند ولی از بین همه اینها فقط منصوریان به تیم ملی دعوت میشد که او هم ۶۰ دقیقه بازی میکرد تعویضش میکردند. حتی فرهاد مجیدی هم وقتی به استقلال رفت خیلی دعوت نمیشد. سر همین استقلالیها همیشه میگفتند آقای مایلیکهن بین پرسپولیس و استقلال فرق میگذارد.
آقای مایلیکهن وقتی در پیام مقاومت مشهد بودم من را به تیم ملی دعوت کرد. من و مجتبی محرمی و یحیی گلمحمدی آخرین لحظه به اردو دعوت شدیم. من در اردو خیلی هم آماده بودم. تا وقتی با استقلال داخلی بستم و کفش پوما قرمز را نپوشیدم و رفتم دیادورا ابی خریدم. سه روز قبل از اعزام به امارات برای جام ملتهای آسیا ناگهان من خط خوردم و حمید معماریان بازیکن ۳۳ ساله سپاهان را جای من که ۱۹ ساله بودم دعوت کرد. چند سال بعد اقای نادر فریادشیران را دیدم و از او پرسیدم چرا آن سال من را خط زدی؟ برگشت به من گفت حاجی به تو پاداش داد و تو را تیم ملی بزرگسالان دعوت کرد که راه برای شما هموار شد! به او گفتم:«من کاپیتان تیم ملی امید بودم، پاداش من حداقل این بود روی نیمکت بزرگسالان بنشینم. شما با این کار مسیر زندگی من را تغییر دادید. سیروس دینمحمدی را پیستون چپ گذاشتید ولی من که پست اصلیام آنجا بود را خط زدید.» حالا مصاحبه اخیرشان را دیدم که گفتند فدراسیون فوتبال رنگی است چون امیر قلعهنویی میخواهد سرمربی تیم ملی شود. میرشاد ماجدی تیم جوانان را به صمد مرفاوی داده و بزرگسالان را میخواهد به قلعهنویی دهد. شما لطفا از رنگی بودن حرف نزن! دستیاران تیم ملی بزرگسالان، کادر تیم امید و نوجوانان هم پرسپولیسی هستند. وحید هاشمیان، کریم باقری، مهدی مهدویکیا و حسین عبدی همگی پرسپولیسی هستند. شما اصلا از فوتبال دور هستی و لطفا کمی مطالعه کن. میخواهی چون شما میگویی صمد مرفاوی را هم برکنار کنیم یکی که شما میگویی را جای او بگذاریم؟
زمان بازی شما چنین چیزهایی بود که بگویند اگر به فلان تیم بروید ملیپوش میشوید؟ به خود شما چنین پیشنهادی دادند یا دیدید که به کسی بگویند؟ در مورد سعید صادقی مدیران استقلال ادعای جنجالی داشتند که به او وعده حضور در تیم ملی داده شده و گفتند قبلا هم این مسئله وجود داشته است.
زمان هیچوقت چیزی گفتند اما من خودم قربانی این مسئله شدم. رضا شاهرودی رفیق صمیمی من است که خیلی به هم نزدیک هستیم. آن زمان من را که خط زدند رضا شاهروی با مایلیکهن دعوا کرد و خط خورد. من پیش خودم گفتم حتما من را جای او دعوت میکنند ولی باز من را نبرد. خدابیامرز مهرداد میناوند دعوت شد. مهرداد از دوستان صمیمی من بود و کلی خاطره باهم داشتیم. از بچگی باهم بزرگ شدیم. مهرداد در تمام ردهها ذخیره من بود ولی او را جای من دعوت کردند. همه جای دنیا کاپیتان تیم ملی امید دعوت میشود ولی من را خط زدند. آن زمان نمیگفتند به فلان تیم برو تا دعوت شوی ولی برخورد یکطرفه داشتند. حالا دوستان الآن از رنگ صحبت میکنند. میرشاد ماجدی اگر میخواست رنگی نگاه کند خب همه ردهها مربی استقلالی میگذاشت.
از رفاقت با مرحوم مهرداد میناوند گفتید. کمی در خصوص دورانی که با او داشتید بگویید.
مهرداد آدمی بود از جنس خنده. یک خاطره جالب از او دارم. یادم است قدیم شلوار خمرهای مد بود و مهرداد سبیلش زودتر از من هم درآمده بود و مثل چارلی چاپلین سبیل میگذاشت و چون گردنش بلند بود یقهاش را تا آخر میبست. آمد دم خانه ما گفت علی شلوار خمرهای را ببین. من دیدم ۷۶ تا پلیسه دارد و هر پاچه خیلی بزرگ و گلدوزی شده بود. یک موتور جدید گرفته بود گفتم سوار شو ببینم چطوری است. رفت تو بلوار سمت ستارخان گاز داد و موقع حرکت موتور این شلوار خمرهای از اگزوز موتور بالاتر رفته بود! به او گفتم سریع شلوار را عوض کن به این موتور نمیخورد. شبیه بال خفاش شده بود! از صمیم قلب میگویم رفاقت ما خارج زمین پر از شوخی و خنده بود.
آن مدتی که در استقلال بودید یک قهرمنی آوردید و یک فینال اسیا از دست دادید. سر آن فینال میگفتند تیم برای آقای حجازی بازی نکرد . یک سری بازیکن با او بد بودند. شاید اگر آن قهرمانی را میآوردید خیلی در فوتبال شما تاثیر میگذاشت.
من قبل از هر چیز افتخار میکنم که با استقلال در فینال آسیا جلوی ۱۲۰ هزار تماشاگر با جویبلو ایواتا بازی کردم. این را برای کسانی میگویم که صحبت میکنند و میگویند علی چینی کجای این فوتبال بوده است. آن بازی ما خیلی موقعیتسوزی کردیم و یادم است علی موسوی یک توپ از جلوی دروازه خالی زد بیرون. خیلی بازی پرهیجانی بود و حیف آن مسابقه را باختیم. بعد هم در لیگ رسیدیم به بازی با سایپا که دواخطاره بودم و بازی سه بر یک برده را ۴-۳ باختیم. من خیلی شوکه شدم. خیلیها میگویند بعضی نفرات کمکاری کردند ولی من چون حضور نداشتم نمیتوانم نظر بدهم. مطمئن باشید چه الآن چه آن موقع اگر کسی کمکاری کرده باشد و لطمه به اعتبار مربی زده باشد شرف و وجدان ندارند و چوب آن را میخورند. مطمئن باشید هرکسی به ناصرخان خیانت کرده باشد چوب کارش را خورده است.
پرویز برومند به خاطر اشتباهاتش در بازی نیمنهایی در فینال روی نیمکت نشست. شما خودت مربی هستی اگر جای ناصرخان بودی آیا پرویز را نیمکتنشین میکردی؟ کلا به نظرت ترکیب اولیه استقلال در آن بازی درست بود؟
سخت است خودم را جای ناصرخان بگذارم و شاید من هم این حرکت را میزدم ولی در کل بیشتر به پرویز بها میدادم. روی آن دو گل رضا حسنزاده مقصر بود و آفتاب در چشم او افتاد نتوانست توپ را بزند. بازی را سر ظهر گذاشته بودند و یک جاهایی توپ را نمیدیدی. ما آن بازی خیلی موقعیتسوزی کردیم و شکست ما به گلر ربطی نداشت چون میشد ۷-۸ گل بزنیم. این یکی از بزرگترین حسرتهای شخصی من است.
بحث کمکاری مطرح شد؛ اخیرا سیاوش یزدانی مصاحبه کرد و به صراحت گفت زمان محمود فکری چون پول نمیگرفتم ۲۰ دقیقه تمرین میکردم و میگفتم اندازه پولی که دادید تمرین میکنم! نظر شما در خصوص این مدل رفتارها چیست؟
این خیلی اشتباه است. اگر کم پول دادند خب به استقلال نیا. شما باید به حضور در استقلال افتخار کنی. یعنی چه اندازه پولی که دادید تمرین میکنم؟ هر کسی این حرکت را کرده اشتباه است و باید برای محمود فکری جبران کند. اگر پول کم میدهند نمانید!
آن روزها یک اتفاق تلخ هم رخ داد که در مسیر فوتبالی شما خیلی تاثیر گذاشت.
خیلی نمیخواهم در این مورد حرف بزنم. هنوز بعد از این همه سال اذیتم میکند. خب مادر در زندگی هرکسی یک فرشته است و قسمت اینطور بود.
چطور دوام آوردید؟
خب ما جنوب شهری هستیم و با سختی بزرگ شدهایم. الآن امثال حسن عباسی ما را قضاوت میکنند. کسی که تریبون دارد و امثال رامبد جوان کارهایی میکنند که واقعا زشت است. کسی نمیداند ما چه سختیهایی کشیدهایم. شاید به اندازه آن شهادت که برای ما مقدس است سختی کشیده باشیم. ما فوتبالیستها مخلص شهدا هستیم و هرجا میگویند برای شهدا بازی کنیم اولین نفر حضور داریم و احترام خاصی قائل هستیم چون درجه شهادت بسیار بالاست. ما هم سختی کشیدهایم ولی راحت قضاوتمان میکنند. آقای معلم انقلابی شما باید بدانی قضاوت کار خداست؛ کار تو نیست. من وقتی در سن کم مادرم را از دست دادم شرایطم خیلی به هم ریخت. ناصرخان و امیرخان قلعهنویی خیلی با من صحبت کردند و من خدا را شکر میکنم به راه خلاف کشیده نشدم اما نتوانستم آن مسیر را ادامه دهم.
یکی از معضلات سالهای اخیر استقلال این بوده که پیشکسوتان اسمی رابطه خوبی باهم ندارند و دوقطبیهای مختلفی به وجود آمده است. چه زمان قدیم که همیشه در مورد رابطه مرحوم حجازی و امیر قلعهنویی بحث بود چه الآن که بین قلعهنویی و مجیدی رابطه خوبی نیست یا حتی اخیرا دیدیم علیرضا منصوریان هم با مجیدی به مشکل خورد. دلیل این همه درگیری بین پیشکسوتان استقلال چیست؟ جالب اینجاست شما جزو دستهای هستید که با اکثر پیشکسوتان مثل مرحوم ناصر حجازی، علیرضا منصوریان، امیر قلعهنویی و فرهاد مجیدی رابطه خوبی دارید.
من نمیخواهم خیلی به دلایل این دلخوریها ورود کنم. ما یاد گرفتهایم که احترام بزرگتر از خودمان را نگه داریم. اگر بزرگتر ما این احترام را نگه ندارد، یک بار یا دو بار سکوت میکنیم ولی دفعه سوم با احترام جواب میدهیم. بزرگتر باید بزرگتری کند و کوچکتر باید احترام بگذارد. در دوقطبی شدن اینها قطعا مشکلاتی وجود داشته است. مثلا علیرضا منصوریان میگفت فرهاد مجیدی با ما چشم تو چشم شده و دست نداده. حالا به نظر من این چیز زیاد مهمی نیست. من در زندگی اینطور یاد گرفتهام که این خیلی چیز بزرگی نیست. حالا دست نداده باشد، مگر رفاقت ما به یک دست دادن باهم است؟ من ۷ سال با آقای منصوریان بودم الآن سه فصل است باهم کار نمیکنیم ولی باهم در ارتباطیم و مشکلی نداریم. من عاشق امیرخان قلعهنویی هستم و هر از گاهی او را میبینم. من فرهاد مجیدی را دوست دارم و امسال تمام قد از او حمایت کردم چون نمیخواستم مهرهسوزی شود. حمایت کردم که نتیجه بگیرد چون اسطوره محبوب استقلال است. نمیگویم حمایت من باعث شد نتیجه بگیرد اما من حمایت کردم و دیدیم چه رکوردهایی گرفت. ناصرخان حجازی هم ابهت و مردانگی و جنتلمن بودن او را همه میدانند. با علیمنصور بچهمحل بودیم و با همه خوب بودیم ولی بحث این است چطور از مشکل طرف بگذری. امیرخان روح خیلی بزرگی دارد. اگر من علی چینی خطا کنم میگویدد عیبی ندارد و خامی کرده ولی علیرضا منصوریان سریعا واکنش نشان داد. خب داشعلی حالا دست نداده خیلی مهم نیست چرا واکنش نشان دادی. بعد شما در کنفرانس میگویی آقای خرمگاه و آقای حسین کاظمی آنجا بوده و مجیدی به اینها هم احترام نگذاشته است. اصلا بحث احترام نیست و دلخوری هم بوده میشد با صحبت بعد بازی حل شود و دلیلی نداشت موضوع کش پیدا کند. بعد هم محبوبیت فرهاد مجیدی کجا، محمد خرمگاه و حسین کاظمی کجا!
فکر کنم الآن فرهاد مجیدی محبوبترین مربی تاریخ استقلال بعد از منصورخان و ناصرخان و آقای قلعهنویی باشد. قلعهنویی پرافتخارترین مربی ایران در لیگ است و ارادت خاصی به ایشان دارم، الآن هم باید قبول کنیم فرهاد مجیدی روی بورس است و چرا او را با فلانی مقایسه میکنیم؟ آنها در حد فرهاد مجیدی نیستند و نباید مقایسه شوند. خود داشعلی منصوریان میتوانست اسطوره شود ولی به نظر من تیمهایی که انتخاب کرد و نتایجی که گرفت به او ضربه زد. من خیلی دوست داشتم علیرضا منصوریان موفق شود و احساس میکردم چند سال بعد سرمربی تیم ملی میشود چون قابلیتش را داشت اما نمیدانم چه شد که نتوانست این کار را کند.
شما در استقلال کنار منصوریان بودید و وقتی وارد این تیم شدید همه امیدوار بودند که نتایج درخشانی کسب کنید. چرا در نهایت علیرضا منصوریان در استقلال موفق نشد؟
ما سال اول نزدیک ۱۱ تغییر دادیم و این چند هفته را از ما گرفت. ما نیم فصل دوازدهم بودیم و آن بازی جلو سپاهان دقیقه آخر بهنام برزای گل زد و از آنجا تیم جان گرفت. نیم فصل روی ضعفها کار کردیم و ارنج ایدهآل را پیدا کردیم و به همه تیمها حتی پرسپولیس سه تا میزدیم و نایب قهرمان شدیم. برای سال دوم قرار بود نهایت ۴-۵ تغییر دهیم. روزبه چشمی، سرور جپاروف، پژمان منتظری را بیاوریم و یک مهاجم و یک هافبک بگیری و کاوه را حفظ کنیم. اشتباه علیمنصور این بود دوباره کلی تغییرات ایجاد کرد. بعد ما وسط زمین جپاروف، اسماعیلی، شجاعیان، فرشید باقری، میعاد یزدانی و امید ابراهیمی را داشتیم و تیم در این قسمت تکمیل بود. یک روز ما داشتیم تمرین میکردیم که محمد خرمگاه گفت علیمنصور دیرتر میآید و ما خودمان گرم کنیم تا برسد. حدود ۵ هزار هوادار در کمپ مرحوم حجازی هم حضور داشتند که ما ناگهان دیدیم سر و صدا شد انگار یک تیم گل زده. برگشتیم دیدیم علیمنصور با مجتبی جباری وارد تمرین شد. از محمد پرسیدم تو در جریان بودی که او هم گفت نه اصلا. من خوشحال شدم چون مجتبی بازیکن قابلی است ولی این همه بازیکن داریم و توقع تماشاگر رفت بالا. ما تیم را برای آسیا بسته بودیم ولی تغییرات بیش از حد علی منصوریان مهمترین عامل نتیجه نگرفتن تیم ما بود. نباید زیاد تغییر بدهید. استقلال پارسال تغییرات داشت ولی چون جوان بودند سریع هماهنگ شدند. امسال شاکله تیم حفظ شده و مطمئنم بهتر از سال قبل بازی میکنیم و نتیجه میگیریم. ساپینتو هم خودش مربی جنگجویی است و به نظرم مربی تیمهای بزرگ باید این مدلی باشد. باید دلاور باشد ولی بیشخصیت نباشد. باید با ابهت بایستند. الکی شلوغبازی نکند چون این کارها برای لیگ یک است.
ولی خیلی تیمها کنار زمین خیلی به داور اعتراض میکنند.
متاسفانه اینطور شده اما مثلا امیر قلعهنویی کنار زمین شلوغ نمیکند. ممکن است اعتراض هم کند اما این تاکتیکش نیست.
وقتی در استقلال بودید این تیم حاشیه هم کم نداشت. مهمترین این حواشی اخراج مهدی رحمتی و آن برنامه نود جنجالی بود. در آن مقطع چرا مهدی رحمتی را اخراج کردید؟ آیا مهدی رحمتی و مجتبی جباری بین افتخاری و منصوریان معامله شدند؟
نه اینطوری نبود. مهدی رحمتی با محمد خرمگاه مشکل داشت و به همین خاطر او را بیرون گذاشت. ما یک خانواده هستیم و شما به عنوان پدر خانواده نمیتوانی فرزندت را کنار بگذاری. او را تنبیه میکنی ولی باید به او یاد بدهی در این چارچوب تیمی حرکت کند. نمیخواهی خلاقیت را بگیری ولی نباید او فرزندت را کامل کنار بگذاری. محمد خرمگاه میگفت یا مهدی رحمتی باشد یا من! این ایده اشتباه است. در ذوبآهن هم محمد خرمگاه عارف غلامی را کنار گذاشت که الآن در استقلال پدیده شد و به تیم ملی رسید. الآن زمان قدیم نیست. بازیکنان الآن هم مثل قدیمیها نیستند و باید آپدیت باشیم. الآن بهترین نوع مربیگری دیسیپلین در کنار رفافت است. قدیم به خاطر یک صدای بشقاب از تیم ملی اخراج میشدی و مسیر زندگی طرف عوض میشد و به هزار راه کشیده میشد. خب جوان است و انقدر انرژی دارد نمیداند چیکار کند. نمیشود که مدام تیغ را بکشی و بخواهی گردن بزنی. پس سیاست فوتبالی چه میشود؟ در فوتبال روز دنیا بگو بخند هم هست اما وقتی مربی رئال بگوید گوش کنید حتی رونالدو هم گوش میدهد. هم کار میکنند هم شوخی و خنده. قرار نیست با هر کسی مشکل دارید او را اخراج کنید.
حضور ساپینتو را در استقلال چطور ارزیابی میکنید؟ کلا به استقلال این فصل امیدوار هستید چون اوایل نقل و انتقالات یک سری انتقاد هم از مدیریت وجود داشت.
من صد درصد به تیم امیدوار هستم. همیشه هم گفتم و متاسفانه میخواستند تجمع کنند من بیخبر بودم و گفتم لطفا اعتماد کنید و زمان دهید و ما امسال هم قهرمانیم. یک سری گفتند شما پشت هوادار باش و این صحبتها. من همان موقع گفتم مطمئن باشید شاکله تیم حفظ میشود و چند بازیکن جوان خوب هم میآیند. امروز اسم فوتبال بازی نمیکند. امروز قدرت بدنی، فدرت حافظه و خلاقیت فوتبال بازی میکند. اسم و رسم خالی بدون این فاکتورها جواب نمیدهد. امسال دیدیم امثال حسینزاده، جلالی، سلمانی، خاقانی و … چقدر خوب کار کردند. امسال هم نفرات جذبشده خوب هستند و امیدوارم دبل کنیم.
جدایی وریا غفوری اتفاقی بود که کام هواداران استقلال را تلخ کرد و نحوه جدایی او هم درست نبود و احترام کاپیتان استقلال حفظ نشد.
داستان وریا کمی متفاوت است. وریا دیگر یک اسم نیست و در تاریخ ثبت شده است. وریا کنار مردم بود و حرف بدی نزد. همین حرفها را مهدی رحمتی هم زد. الآن خب گرانی است و وریا هم همین را گفت. او گفت هموطنان من باید سعادتمند زندگی کنند. در خصوص رفتن از استقلال به نظرم توانایی حضور در این تیم را داشت و میتوانست به عنوان یک رهبر در زمین یا از روی نیمکت و در تمرین تیم را جمع کند. اگر بخوایم بگوییم افت کرده کملطفی است. واقعیت این است که زور سردار آجورلو نرسید او را نگه دارد. در خندوانه هم دیدیم آقای رامبد که بودجه نجومی میگیرد، نام وریا را حذف کرد. حالا هر وریایی که غفوری نیست. خیلی راحت به خودش اجازه داد این کار را کند و بعد هم عذرخواهی کرد. با پول دولت ما به کانادا میرود و اینجا هم برنامه میسازد. شبکه نسیم هم اعلام کرد قضیه ربطی به ما نداشته است. خود جناب خان هم شاکی شد از این حرکت. روزگار بدی شده است. هر کمسی به خودش اجازه توهین میدهد. هیچکس سختی که ما فوتبالیستها کشیدهایم را نکشیده است. من از نواب به میدان ولیعصر میرفتم خاکشیر بفروشم. علیرضا بیرانوند داستان زندگیاش را تعرایف کرده است. بعد خیلی راحت به ما توهین میکنند. آقای حسن عباسی کجای مملکت بوده و از کجا به او تریبون دادند که درباره فوتبالیستها صحبت کنند. او حق ندارد درباره فوتبالیستها صحبت کند. او میداند چند فوتبالیست شهید شدهاند؟ خودش چرا شهید نشده است؟ فیلم اخراجیها واقعی بود و مجید سوزوکی وجود داشت. همه رفتند جنگیدند ولی تو نرفتی. انقلابی بودن این نیست، به این است که با شخصیت حرف بزنیم. بیاحترامی کردن که کاری ندارد. او هرچه گفته خودش است. به علی کریمی گیر و علی دایی گیر میدهد. اینها زحمت کشیدهاند. من استقلالی هستم ولی علی کریمی زحمت کشیده و در بایرن مونیخ بازی کرده، از خانواده دور بوده و عین جبهه رفتن پرچم جمهوری اسلامی را بالا برده و هرچه گرفته نوش جانش. متاسفم که انقدر روزگاری بدی شده و اینطوری به ما توهین میشود. نمیداند چیکار کردیم که این رفتار با ما میشود. ورزش اول دنیا فوتبال است و تو درباره فوتبال این شکلی حرف میزنی؟
سعید صادقی یکی مهرههای مهم نقل و انتقالات بود که خیلی هم خبرساز شده بود و در نهایت راهی پرسپولیس شد. در خصوص تواناییهای او بگویید و اینکه صادقی پارسال عملکرد خیلی خوبی داشت ولی آیا این نشاندهنده ضعف بازیکنسازی در لیگ ما نیست که یک بازیکن تازه در این سن شکوفا میشود؟ چرا بازیکنی مثل صادقی در ۲۲ سالگی شکوفا نشد؟
به نظرم جدا از ضعف فوتبال ما این قضیه به انتخابهای یک بازیکن هم مربوط است. این بازیکن زیر نظر امیر قلعهنویی شکوفا شد و شاید اگر ۱۰ سال قبل به امیرخان میرسید شاید الآن در فوتبال اروپا حضور داشت. این قضیه به دیدگاه مربی هم برمیگردد. صادقی پارسال نشان داد بازیکن خیلی خوبی است. بازیکن تاپ لول نیست ولی خوب بود اما سوال اینجاست چرا بازیکنی که کلا یک سال درخشیده باید با بنز و محافظ برود قرارداد ببندد؟ سیدجلال حسینی این کارها را نمیکند! اگر سردار آزمون و مهدی طارمی باشند پس باید با جت شخصی قرارداد ببندند!
یکی از بحثهای داغ این روزهای فوتبال ما مربوط به نیمکت تیم ملی و حضور دراگان اسکوچیچ است. نظر شما در مورد اسکوچیچ و بهترین تصمیم ممکن در شرایط فعلی چیست؟
من نمیتوانم در مورد سرمربی تیم ملی تصمیم بگیرم ولی به نظرم آقای اسکوچیچ مربی بسیار ضعیفی است. همه میگویند تیم را در بدترین شرایط به جام جهانی برد ولی این نسل فوتبال ما از نسل ۹۸ هم بهتر است. شما نفرات را ببین همگی اعجوبه هستند. تیم ۹۸ عالی بود ولی اینها هم چیزی کم ندارند. مطمئن باشید اقای ویلموتس نتوانست این تیم را هماهنگ کند که ما به آن روز افتادیم. اینها چوب کبریت هم بالای سرشان باشد همه را میبرند. ما کلا دو بازی سخت جلوی کره و الجزایر داشتیم که هر دو را باختیم. اسکوچیچ در خونه به خونه هم نتیجه نگرفت و از لیگ یک تیم نتوانست به لیگ برتر بیاورد. نتایج او در فولاد را هم دیدیم. این همه سال در لیگ بود چه کاری کرد؟ یک قهرمانی آورد؟ کارلوس کیروش به تیم ملی ما سبک داد. او هم ما را به جام جهانی برد ولی به تیم شخصیت داد. ما کره را در آنجا میبردیم ولی در مورد اسکوچیچ من از اول مخالف بودم و حالا که ابقا شده برای تیم ملی کشورم آرزوی موفقیت میکنم. امیدوارم پرچم جمهوری اسلامی ایران در جام جهانی بدرخشد. ما شانس کمی برای صعود داریم ولی امیدوارم این اتفاق بیفتد. من همیشه گفتهام اسکوچیچ ضعیف است ولی حالا که ماندنی شده از او حمایت میکنم چون بحث ایران و پرچم مقدس ماست.
مهدی طارمی اخیرا از تصمیمات اسکوچیچ انتقاد کرده است. اگر شما جای اسکوچیچ باشید او را کنار میگذارید؟
مهدی طارمی کنار گذاشتنی نیست. من سرمربی تیم ملی باشم با مهدی طارمی صحبت میکنم و از او رفاقتی میپرسم علت مخالفت تو چیست. مثلا بگوید سبک تمرینات تو را دوست ندارم، من میگویم اگر هم دوست نداری ولی برای تیم ملی بازی میکنی و به یک شکل این مشکل را حل میکنم. مهدی طارمی فوقستاره است و باید مشکل او حل شود. کمی من کوتاه میآیم و با سیاست این ماجرا قابل حل است ولی هرکسی اینها را بلد نیست. اخراج مهدی طارمی کار درستی نیست چون یک مملکت پشت این تیم است. حتی خود مهدی هم بخواهد خداحافظی کند باید او را نگه داریم. ما به تمام نفرات نیاز داریم و باید همدل باشیم. به نظرم با صحبت حل میشود و باید این کار را کند. اگر غیر از این باشد یعنی آدم کوچکی است.
بیشتر بخوانید:
۲۵۸ ۲۵۸
دیدگاه ها برای این نوشته بسته شده است.