حسام‌الدین اسلاملو: این بار با ایجاد هراس در باره مقابله با بی حجابی با هوش مصنوعی، و رصد همه با آن، آن هم کشور در حال توسعه ایران، گویی همانند یک کشور فراصنعتی، در دام تکنولوژی و به ویژه عوارض منفی آن افتاده است. آیا قرار است شکست هوش مصنوعی و تکنولوژی، در مقابله با اراده زنان، در کشور ایران رقم بخورد؟ رمان ۱۹۸۴ نوشته جورج اورول برای کشورهای صنعتی چنین چهره ای را ترسیم می کند؛اینکه پیشرفت تکنولوژی معنایی جز از دست رفتن آزادی بیشتر بشر به خیال رفاه بیشتر نیست. درحالی که بدون آزادی رفاه هم رفاه نیست. ابتدایی ترین مثالش چراغ های حساس به حرکت در راه پلکان آپارتمان‌هاست. به مجردی که رد شوید، روشن می‌شود و احتمال اینکه روز باشد، نمی‌دهد یا اگر می‌دهد، قادر به نیت‌خوانی نیست. به این معنی که شاید شما بخواهید به دلیلی در تاریکی گام بردارید.

این اشتباه مهلک که انسان برای کنترل بیشتر مُصر برآن شده تکنولوژی به جای او تصمیم بگیرد، خیلی از استادان دانشگاه و روشنفکران هشدار داده و می‌دهند اما گوش کسی بدهکار آنان نیست. انسان دارد برده تکنولوژی می‌شود. انسانی که برای آزادی خود خون‌بها داده بود حالا دارد آن را دو دستی تقدیم تکنولوژی می‌کند!

در رمان ۱۹۸۴ دولت فرضی در کشور خیالی داستان زندگی عادی شهروندان را نیز تحت کنترل خود دارد. حتی مهم هم نیست کسی سیاسی نباشد و در این زمینه فعالیتی نکند. نفس وجود داشتن و در آن کشور فرضی زندگی کردن به خودی خود امری سیاسی است. لذا حتی ازدواج مردم تحت حاکمیت دولت فرضی در کشور فرضی در این قصه‌ی پر غصه هم به تنها حزب سراسری این کشور فرضی ربط دارد.

تندروها آستین بالا زده اند اعتراضات سال گذشته خاموش نشود/ هوش مصنوعی علیه بدحجابی/ شرایط اُروِلی جامعه در رمان ۱۹۸۴

واقعیتش از وقتی که ویدیوی یک خبرگزاری را درباره شناسایی بی‌حجاب‌ها با استفاده از هوش مصنوعی دیده‌ام، بدجوری فیل‌ام یاد هندوستانِ این رمان ۱۹۸۴ کرده است. با اینکه در لایحه حجاب هم به استفاده از هوش مصنوعی برای شناسایی و تشخیص اشاره‌ای نشده بود اما انگار کار برخی رسانه‌های تندرو خط دادن به نمایندگان تندروی هم طیفشان است!

اگرچه برخی شواهد نشان می‌دهد چنین امکانی برای استفاده از هوش مصنوعی و حتی دوربین تشخیص چهره تا بدین حد دقیق و انطباق با تصویر پرسنلی هنوز برای دوربین‌ها دشوار باشد زیرا فرق میان چهره آرایش کرده و حتا گریم شده با تصاویر ثبتی پرسنلی و رسمی زیاد است. اما همین که چنین تمامیت خواهی خطرناکی آرمانشهر برخی تندروها در کشور ما شده تا آدم یاد قصه ۱۹۸۴ بیفتد هم به نوبه‌ی خود جای وحشت دارد.

در رمان ۱۹۸۴ کشور فرضی یک جور کنایه به آلمان هیتلری و شوروی استالینی می‌زند که دانش را در خدمت ایدئولوژی گرفته بودند و فاجعه به بار آوردند. دستگاه سیاسی در ایران اما خوشبختانه شباهتی به این دو کشور سابق ندارد اگرچه گرایش‌هایی در میان تندورها وجود داشته باشد که آن شیوه‌ی حکومتی را آرزو بکند و بخواهد بدان سمت برود هرچند جای خوشبختی دارد که امکاناتش فراهم نباشد.

کنترل اماکن عمومی و زیر نظر داشتن حرف زدن و رفتار و کردار و گفتار آدم‌های تحت سلطه‌ی این دولت فرضی در رمان ۱۹۸۴ که جای خود دارد، حتی در تک‌تک خانه‌ها هم دستگاه فکرخوانی نصب شده است تا اگر کوچکترین ایده‌ای بر خلاف دیدگاه‌های رسمی دولت فرضی به ذهن جسوری برسد، نیز با فرد خاطی برخوردهای لازم صورت بگیرد. ببینید چه تصویر آخرالزمانی‌ئی! تفتیش عقاید را از قرون وسطای اروپای عقب مانده برداشته و آن را دوخته به فناوری در عصر علم و دانش همین اروپای مدعی که بگوید قرون وسطا تمام نشده. شکلش عوض شده و این شکل جدید مصداق تیغ دادن در کفِ زنگیِ مست است، پس خطرناک‌تر هم شده است.

تندروها آستین بالا زده اند اعتراضات سال گذشته خاموش نشود/ هوش مصنوعی علیه بدحجابی/ شرایط اُروِلی جامعه در رمان ۱۹۸۴

خدا را صدهزار مرتبه شکر که این یکی برای کشور ما قفل است. تفاوت اسلام و مسیحیت در همین بوده و هست. در ایران دینی در اکثریت است که از قدیم تجسس در حریم شخصی آدم‌ها را ممنوع دانسته. درست است که دوره‌هایی هم در تاریخ ایران بوده که تساهل و مدارای میان هفتاد و دو فرقه یکباره فراموش و به جنگ هفتاد و دو ملت تبدیل شده و همین هم آدمی را می‌ترساند. ولی در مجموع برخلاف اروپا و تاریخ قرون وسطایش و تاریخ تجدد نژادپرستانه‌ی پر از کشتارش، ایران از قدیم تمدن تساهل و مدارا بوده و قرون وسطا به معنای اروپایی و غربی آن و تا بدان شکل افراطی نداشته است.

ولی همه‌ی این‌ها دلیل نمی‌شود که از ارزش‌های تندروهای ما چیزی کم بشود. آنان آستین همت بالا می‌زنند و اجازه نمی‌دهند آشوبی که شش ماه پیش در دعوا بر سر حجاب در کشور روشن شد خاموش شود و خاموش بماند. مدام هم ادعا می‌کنند، مرگ مهسا امینی یک پروژه بود. کسی هم نیست به این‌ها بگوید گیرم حرف شما درست و آن یک پروژه و اصلا اسم رمز آشوب و تجزیه‌طلبی بود، بالاخره در دروازه باز بود که این اسب تروا آمد تو یا نبود؟ شما چرا دوباره می‌خواهید در دامش بیفتید؟ چه تضمینی می‌دهید که با ادامه‌ی همان تندروی‌های سابق، اتفاق مشابهی در کشور نیفتد و مملکت به آشوب کشیده نشود؟

بیشتر بخوانید:

۲۱۶۲۱۱