تایماز نیور | این گونه بود که افراد خرد و کلان هریک در پی آن بودند تا تجهیزاتی از آن سوی مرز به جهت کسب سود بیشتر وارد کنند. از هر طرف ندایی به گوش میرسید که فلانی دارد رمزارز استخراج میکند.کمی بعد، اما تشت رسوایی ارزهای دیجیتالی از بام افتاد.
صحبت درباره این میهمان ناخوانده نقل محافل شده بود که: «همه چیز رمزنگاری است و با استفاده از فناوری بلاکچین، تراکنشها انتقال و تایید میشود.»
گفتند: این رمزارزها قصهای است که توسط هیچ دولتی روایت نمیشود و به صورت مستقل تحت یک شبکه گسترده عمل میکند.
با تعجب و نگرانی به این عرضه و تقاضا خیره بودیم که گفتند به علت غیرقابل تقلب بودن، دسترسی آسان به آن در سراسر جهان و عدم نیاز به واسطهگری برای انجام تراکنشها، نسل جدید برای داشتن یا ساختنش به آن علاقه مند است، و ما که نه دلی برای ریسک کردن و نه پولی برای خرج کردن داشتیم، مانده بودیم چه کنیم که به یک باره قانون برای مهار این اسب سرکش به میدان آمد.
در آمدو شد این ماجراها، ناگهان شلاق رمزارزها بر بدنمان نقش بست. در سال ۱۴۰۰ جدول خاموشی برق، چراغ ذوقمان را کور کرد، چنانکه اعلام شد: رمز ارزها جان شبکه برق را میگیرند. برای به دست آوردنش دستگاهها باید محاسبات سنگین و پیاپی انجام دهند. این محاسبات نیاز به تعداد زیادی ماینر و مصرف انرژی بالایی دارند.
به یکباره کارخانهها، مزارع، تولیدیها، زیرزمین کارگاهها، پارکینگها و… شدهاند مزرعه رمزارز و این مزرعه اگر چه پولی مجازی برای بذرپاش و سرمایهگذار آن فراهم میکند اما سهم ما از این تولیدات، جدول خاموشی بود.
یادداشت| محسن جوادی آزاد
نجابت مزرعه داران ارزهای دیجیتال، پشتوانه گذر از تابستان گرم
بیشتر از ۱۰ سال پیش بود که زنگ کاروان بیتکوین در ایران به گوش رسید. آنان که سری در زبان انگلیسی داشتند و یا دستی بر آتش دنیای مجازی، خبر از تولد یک پول جدید دادند. تایماز نیور | این گونه بود که افراد خرد و کلان هریک در پی آن بودند تا تجهیزاتی از آن […]
بیشتر از ۱۰ سال پیش بود که زنگ کاروان بیتکوین در ایران به گوش رسید. آنان که سری در زبان انگلیسی داشتند و یا دستی بر آتش دنیای مجازی، خبر از تولد یک پول جدید دادند.