وحید حاج سعیدی-نویسنده

در حال حاضر یکی از مشکلات اساسی و دانه درشت دولت، نقدینگی است. البته یکی از مشکلات اساسی و گریبانگیر خلق الله هم همان نقدینگی است. یعنی دولت از افزایش نقدینگی می نالد و ملت هم از کمبود نقدینگی!

ناگفته نماند این لابلا عده ای به منظور کمک به دولت و کاهش نقدینگی در جامعه با دریافت حقوق های آن چنانی و وام های آنچنانی تر و مختصری اختلاس سعی در کاهش نقدینگی در سطح جامعه و کمک به دولت دارند و نیت شان خیر است.

اما نقدینگی چیست: به مجموعه پول (سپرده‌های دیداری بخش غیردولتی نزد بانک‌ها و اسکناس و مسکوک در دست اشخاص) و شبه پول (سپرده‌های سرمایه‌گذاری مدت‌دار، سپرده‌های قرض‌الحسنه پس‌انداز و سپرده‌های متفرقه) نقدینگی گفته می‌شود. رشد بی رویه نقدینگی، باعث رشد سریع تقاضا برای کالاها و خدمات شده و چون در کوتاه مدت عرضه کالا و خدمات محدود است این امر منجر به ایجاد تورم در اقتصاد می شود که بیشترین تبعات منفی آن عاید اقشار آسیب پذیر جامعه می شود.

اما سوالی که برای ما پیش آمده این است که این نقدینگی که دوستان اقتصادی میزان آن را فی المجلس چندین هزار میلیارد اعلام فرموده اند الان دقیقاً کجاست؟ خلق الله که در خوشبینانه ترین حالت هشت شان گرو یازده یا دوازده است و برای خرید یک خودروی قسطی اول باید کمپین تشکیل بدهند ؛ بعد هم در گرداب قرعه کشی و وام های مختلف خودرویی را چند برابر قیمت جهانی خریداری کنند! در ثانی این روزها کسی جرات حمل یا نگهداری پول ندارد و کارشناسان اقتصادی رادیو هم بهترین سرمایه گذاری در مملکت را افتتاح حساب سپرده و دریافت سود و انتظار شنیدن خبر شادی بخش برنده شدن در قرعه کشی بانکها می دانند. از سویی بانکها هم از کمبود منابع مالی می نالند تا جایی که معتقدند توان پرداخت وام چند میلیونی ازدواج را ندارند و معتقدند باید بانکها یا شعب را در هم ادغام کرد! حالا بانکها با کدام پول دلالی، بنگاه داری ، ساخت و ساز می کنند و املاک و مستغلات و کارخانه و زمین و سهام می خرند و به کارمندان خود وام های یک درصد می دهند ، اطلاع دقیقی در دست نیست و ما فقط توانستیم در اینترنت مفهوم نقدینگی و اثرات آن بر زندگی مردم عادی را پیدا کنیم و چیزی از اثرات آن بر زندگی بانکداران و مدیران ارشد بانکی در فضای مجازی پیدا نکردیم!

در ضمن نقدینگی مثل شیر دامداران نیست که در جوب ریخته شود یا مثل سیب زمینی و خرما دفن شود و یا مثل گوجه فرنگی تبدیل به رب و سس شود. ریال به ریالش حساب و کتاب دارد و باید به مافوق حساب پس داد. مثلاً می توان با افزودن بند طلب قبلی در فیش حقوقی، معوقات با طعم ارزش افزوده ایجاد کرد و از ده سال قبل تا کنون برای مدیران ارشد پاداش تراشید. حالا کدام ارگان به جز آموزش و پرورش معوقات داشته و پرداخت نکرده والله اعلم!

 

در خاتمه از مسئولین تقاضا داریم خواهشاً مراقب منابع مالی بانکها صندوق امانات باشند و نشود دو روز دیگر ما مجبور شویم هر روز سری به بانک بزنیم و آن چندر غاز پولی را که در بانک سپرده گذاشته ایم شمارش کنیم و دوباره سر جایش بگذاریم. خیر از جوانی تان ببینید…