حالا دیگر خیلی از بازیگران حوصله ندارند برای تمرین و آمادهسازی یک تئاتر دو سه ماه وقت بگذارند، آنان میخواهند یک ماهه، سر و ته همه چیز را هم بیاورند، در حالیکه ماست هم برای بسته شدن، به دو هفته زمان نیاز دارد. اما بین بستن یک کار تئاتری با بستن ماست، نباید تفاوتهایی وجود داشته باشد؟!
این اعتقاد مسعود میرطاهری است که از امشب نمایش «برلینگتون» را روی صحنه میبرد.
او جزو بازیگرانی است که در دورانی طلایی کار تئاتر را تجربه کرده، از نیمه دوم دهه هفتاد و عموما در نمایشهایی بازی کرده که همچنان برای تماشاگران تئاتر خاطرهانگیز است، نمایشهایی از محمد یعقوبی، حسین کیانی، افسانه ماهیان و … آخرین حضور او در بازیگری به سه سال پیش و بازی در نمایش «فالو می» کار کورش سلیمانی برمیگردد که از دیدگاه تماشاگران تئاتر، اثری قابل قبول بود.
میرطاهری در آستانه اجرای نمایش خود در گفتگو با ایسنا از دلایل حضور کمرنگ خود در تئاتر میگوید و ابراز تاسف میکند که این روزها اجرای یک کار نمایشی «بزن دررویی» شده است.
او در آغاز در پاسخ به این پرسش که چرا در سالهای اخیر کمتر در حوزه بازیگری تئاتر فعال بودهاید، میگوید: آخرین بازیام در تئاتر به نمایش «فالو می» برمیگردد. بعد از آن پیشنهادهای زیادی داشتم که بیشتر آنان باب طبعم نبودند، یا متن خوب نبود یا کارگردان خیلی مورد تاییدم نبود. در بسیاری از موارد هم گروههایی بودند که میخواستند طی یکی دو ماه کار را به صحنه برسانند که قطعا کار باکیفیتی نمیشد. البته در این بین یکی دو پیشنهاد خوب هم بود ولی از نظر زمانی با هم هماهنگ نمیشدیم.
او که مدتی است همراه با همسرش یک موسسه فرهنگی هنری راهاندازی کرده، ادامه میدهد: در این مدت بیشتر درگیر تدریس بازیگری و ترجمه کتابهای مربوط به این حوزه بودم. یعنی از تئاتر و بازیگری دور نبودم ولی شکل حضورم تغییر کرده بود که به معنای آن کم شدن علاقهام به بازیگری نیست.
میرطاهری در ادامه با ابراز تاسف از آمادهسازی شتابزده آثار نمایشی طی سالهای اخیر یادآوری میکند: ما به این سیستم عادت نداریم. زمان ما این طور نبود ولی این روزها خیلی از بازیگران و حتی بازیگران حرفهای حوصله تمرین و آمادهسازی دو سه ماهه را ندارند. بعضی از بازیگرانی که اتفاقا از دل تئاتر هم کار خود را آغاز کردهاند و حالا به واسطه کار تصویر، به شهرت رسیدهاند، دیگر خوش ندارند برای تئاتر وقت بگذارند یا دستمزدهای نجومی مطالبه میکنند. یادشان رفته که خودشان از همین تئاتر شروع کردند و روزگاری دستمزدهای بسیار ناچیزی میگرفتند. خلاصه، رقمهایی عجیب پیشنهاد میدهند که بیشتر از هر چیزی مضحک است!
او اضافه می کند: به هر حال شرایط طوری شده که پول، اولین عامل تعیین کننده است و عشق به کار، دیگر در اولویت نیست. به همین خاطر میبینیم خیلی از گروهها یک ماه مانده به اجرا، تازه کار را شروع میکنند و دنبال بازیگر میگردند ولی من شخصا نمیتوانم با این گروهها همکاری کنم و ۳۵ روزه نقش را به تمام و کمال برسانم. بالاخره ماست هم که بخواهید ببندید، دو هفته زمان نیاز دارد، چطور میخواهند در یک ماه، یک اثر نمایشی خلق کنند؟!
میرطاهری خاطرنشان میکند: مجموعه این شرایط سبب شد بیشتر انرژیام را صرف تدریس و ترجمه کنم. در این بین کرونا هم مزید بر علت شد. اما ناراحت نیستم که سه سال است در تئاتر بازی نکردهام چون کارهای آن چنانی نبودند و چیزی از دست ندادم و خوشحالم که در نمایشهایی بازی کردهام که همه درخشان و به یاد ماندنی بودهاند و اجازه بدهید با خودخواهی بگویم و خوشحالم که در این نمایشها از جان و دل بازی کردم که نتیجه خوبی هم داشت . ما در گروههایی کار میکردیم که همه اعضای گروه کل انرژی خود را میگذاشتند تا اثری ماندگار خلق کنند و بازخوردی هم که از تماشاگران میگرفتیم، نشان میداد موفق شدهایم.
او با ابراز تاسف از اینکه این روزها دانش و سواد در کار تئاتر اولویت ندارد، میافزاید: الان با جماعتی رو به رو هستیم که متاسفانه بسیاری از آنان سوادشان نیمبند است. علم و دانش کنار رفته و به جایش همه چیز هردمبیل شده است. حتی دیدهام کسانی را که پیش از این فقط پوستر نمایشها را تماشا میکردند ولی در عرض سه ماه کارگردان شدهاند! روزگاری گرفتن سالن، خیلی سخت بود ولی حالا سالنهای خصوصی به همه نوبت اجرا میدهند اما ما به نسلی تعلق داریم که معتقدیم در نمایشی بازی کنیم که ارزش دیدن داشته باشد.
میرطاهری اضافه میکند: الان بازیگری و کارگردانی خیلی ساده شده و اصلا شبیه دوره ما نیست ولی شرافت کاری و حرفهایم اجازه نمیدهد در خیلی از این کارهای امروزی بازی کنم.
این مدرس تئاتر در عین حال خاطرنشان میکند: وجود این همه سالن خصوصی هیچ ایرادی ندارد کمااینکه در تمام کشورهای صاحب تئاتر چنین است اما خندهدار است که هر کسی متنی با مجوز آورد، بتواند در این سالنها نمایش اجرا کند. البته که سالنهای خصوصی هم مشکلات خود را دارند و نیازمند تامین هزینههایشان هستند ولی غمانگیز است که هیچ نظارتی به لحاظ کیفی بر کار این سالنها وجود ندارد. بنابراین چه بسیار کسانی که هیچ دانش و سواد و تجربهای ندارند و براحتی در این سالنها کار روی صحنه میبرند و به سرعت تبدیل به کارگردان میشوند و این چنین است که تماشاگر هم از دیدن این آثار راضی نیست.
او درباره حضور همزمان خودش به عنوان بازیگر و کارگردان در نمایش «برلینگتون» توضیح میدهد: کارگردانی من ماجرایی دارد؛ دوستی قدیمی مرا به عنوان بازیگر به این نمایش دعوت کرد. متن و نقش خوبی بود و پذیرفتم. در آن مرحله دوست دیگری کارگردانی کار را بر عهده داشت اما شرایط کار برای ایشان فراهم نشد و به ناچار، کار را ترک کرد. تمرین ما یکی دو روزی متوقف شد تا اینکه کل گروه به این نتیجه رسیدند کارگردانی کار را به من بسپارند.
میرطاهری حضور همزمان خود را به عنوان کارگردان و بازیگر این نمایش، بسیار سخت میداند و میگوید: چالش بزرگی بود چون علاقهای ندارم در یک اثر به طور همزمان بازیگر و کارگردان باشم اما برای اینکه کار به نتیجه برسد، پذیرفتم و حالا چالش بزرگتر، تغییر بعضی از بازیگران بود. خیلی از دوستان حرفهایام درگیر کار بودند. به جز جواد یحیوی که از آغاز در این نمایش حضور داشت، بسیاری از بازیگران را تغییر دادم. به هر حال طی ۱۵ روز کار را آماده کردم که پروسهای بسیار نفسگیر بود و خوشبختانه بدون کوچکترین تغییری، کار پذیرفته شد.
این فعال تئاتر اضافه میکند: شاید شیوه کارگردانی من ، برای بچهها سخت بوده باشد چون من زندگی را روی صحنه آوردم که با سبک و سیاقی که خودم هم کار کرده بودم، متفاوت است. به هر حال همه تلاشمان را کردیم و نمیدانم نظر مخاطبان چه باشد.
به گفته او، نمایش «برلینگتون» ماجرای یک گروه گانگستری در ایرلند است که درگیر روابطی میشوند.
قرار است این اثر نمایشی از سیزدهم آبان ماه در تماشاخانه ملک روی صحنه برود.