مستوره برادران نصیری: سیل‌ها می‌آیند، جان‌ها و زندگی‌ها را با خود می‌برند،‌ روزهای اول، خبرها می‌آیند، موج می‌شوند و بازدیدها، بررسی‌ها و وعده‌ها شروع می‌شود،‌ با همان سرعت سیل، دوباره همه چیز فراموش می‌شود. همه چیز می‌رود تا سیل بعدی. همه این‌ها محصول خودمان است، به تعبیر استاد دانشگاه لایبنیتز هانوفر و مرکز علوم تحقیقات زمین آلمان «سیل‌های انسان‌ساز».

دکتر مهدی معتق می‌گوید: در واقع دخالت‌هایی که ما در طبیعت و منابع آب کردیم باعث چنین فجایعی شده و تمامی آنها انسان‌ساز هستند.

بهانه گفت‌وگوی ما همین سیل‌های اخیر است، اما بحث در حوزه محیط زیست در ایران آن‌قدر پرچالش و بحث‌برانگیز است که از سیل به دریاچه ارومیه، زلزله، خشک‌سالی و فرونشست‌ها هم می‌رسیم. مشروح این گفت‌وگو را بخوانید:

در گفتگوهایی که پیش از این با ما داشتید درباره اینکه سیل یک حادثه طبیعی است یا با دخالت انسان شکل می‌گیرد، توضیح داده‌اید. سیل‌های اخیر حادثه محور هستند یا محوریت آن با انسان است؟

سیل‌های اخیربطور قطع مثال بارزی هستند که به آنها می‌توان سیل انسان‌ساز گفت. درامامزاده داوود با حداقل میزان بارش، می‌بینید چه حادثه‌ای به وجود می‌آید. اینها نمونه بارزی هستند که دخالت بشر و ضعف مدیریت آبی باعث می‌شود چنین بارشی تبدیل به فاجعه شود. این یک نمونه است. مثال‌های دیگری در کشور در سالیان گذشته نشان داده که چه خشکسالی‌های ما و چه سیل‌های ما انسان‌ساز است.در واقع دخالت‌هایی که ما در طبیعت و منابع آب کردیم باعث چنین فجایعی شده و تمامی آنها انسان‌ساز هستند.

این سیل‌های انسان‌سازقابل پیش‌بینی و قابل پیشگیری هم بودند؟

صددرصد، وقتی شما می‌گویید سیل‌ها انسان‌ساز هستند یعنی عدم مدیریت و دخالت نامناسب باعث این مشکلات شده است. بنابراین اگر مدیریت مناسب اعمال شود و روش‌ها تغییر کند، مسلما مشکلات سیل و خشکسالی کمتر می‌شود.

سیل‌های اخیر سیل‌های انسان‌ساز است/ ۱۷۵۰۰ کیلومترمربع در دشت مرکزی ایران تحت تاثیر فرونشست

مباحث مربوط به تغییرات اقلیمی چقدر در وقوع این سیل‌ها موثر است؟

صددرصد بحث تغییرات اقلیمی را داریم ولی اینکه بخواهیم سیل‌ها را به تغییرات اقلیمی ربط بدهیم در واقع سلب مسئولیت است. متاسفانه ما در مساله سیل خلاء قانونی داریم. دامنه‌ها و تپه‌ها جزو اراضی ملی هستند و کسی اجازه ساخت و ساز ندارد. در حریم رودخانه‌ها به لحاظ قانونی اجازه ساخت و ساز نداریم ولی شما در تمام حریم رودخانه‌ها می‌بینید ساخت و سازها وجود دارد و مجوزهای صادرشده برای ساخت در حریم و بستر رودخانه بوده است.این چه فرآیندی است که سبب شده این مجوزهای غیرقانونی و یا فراقانونی صادر شود؟ مگر می‌توان درروی بستررودخانه هتل و رستوران و ویلا ساخت؟ بسیاری از سیل‌های ویرانگر اخیر در ایران، طغیان طبیعی رودخانه است. اگر حریم و بستر رودخانه رعایت می‌شد، اصلا به هیچ وجه نباید شاهد چنین خسارت‌هایی باشیم.

بخش دیگری از خسارت‌ها مربوط به مدیریت نامناسب شهری است. متاسفانه شهرداری‌ها و مدیریت شهری ما با مساله مدیریت سیلاب شهری بیگانه و بعضا کاملاً ناآشنا هستند. مدیریت سنتی سیلاب در شهرها به دفع آب سطحی تمرکز دارد. از شهرداری‌ها سوال کنید در طول مدیریت شهری خود، سطوح نفوذپذیر در شهرها را چقدر افزایش داده‌اند؟ همین فضای بین کاشی‌ها در پیاده‌راه‌ها در شهرهاهمه با سیمان پر شده است. در حالی که ساده ترین کار در مدیریت شهری این است که فضاها را با موادی پرکنند که آب بتواند نفوذ کند. شهرداری‌ها برای توسعه مفاهیم مدرنی مانند آبخیزداری شهری و استحصال آب در شهرها متاسفانه هیچ اقدام موثری انجام نداده اند.

مدیریت شهری ما متاسفانه بتن‌محور و خودرومحور است. با مدیریت بتن محورو خودرومحور و مصرف محور، چه تغییر اقلیم باشد چه نباشد ما آسیب‌پذیر هستیم. اگریکی دو سال بارش نباشد دچار خشکسالی وتبعات نامناسب آن می‌شویم و اگر چند میلیمتر ببارد دچار خرابی سیلاب می‌شویم. مدیریت شهری ما در این رابطه نیاز به آموزش دارد. شما در همین شهرهای شمالی که بارش کافی دارند نگاه کنید، هیچ آموزش و برنامه‌ای جهت استحصال آب باران در معماری شهری و ساختمان‌ها وجود ندارد. در شهرهای قسمت خشک ایران هم همینطور. در سیل اخیر یزد می‌بینید، آبگرفتگی‌ها نمونه بارز این است که مدیریت شهری متاسفانه برنامه مناسبی درباره مدیریت سیلاب شهری ندارد.

پس به خاطر این است که سیل به شهرها رسیده است؟ در گذشته دور سیل بیشتر در مناطق غیرشهری به وقوع می‌پیوست.

بله، گسترش شهرنشینی، بصورت اتوماتیک سطوح نفوذناپذیر را افزایش می‌دهد. پس باید همزمان با توسعه شهر، سطوح نفوذپذیر شهر را هم افزایش دهیم که روش‌های متنوعی برای این کار در دنیا وجود داردکه بسته به اقلیم و شرایط آب و هوایی می‌توان این روش‌ها راجهت جذب حداکثری جریان‌های سیلابی در شهرها پیاده‌سازی کرد. توسعه پارک‌های آبخیز و استفاده از سیسترن‌ها و مخازن آبی در آن‌ها یکی از مواردی است که می‌توان به کمک آنها هم مناطق تفریحی و توریستی در شهرها ایجاد کرد و هم مخازنی مطمئن جهت مدیریت سیلاب شهری و استفاده از آب ذخیره شده جهت توسعه فضای سبز خود شهرها.

در منطقه امامزاده داوود، در مرداد ۱۳۳۳ نیز سیل داشتیم. آن زمان چه دلایل برای سیل مطرح بود؟

در بحث امامزاده داوود، چه آن موقع و چه امروز، بحث ساده است. آنجا رودخانه متاسفانه حریم ندارد و ساخت و ساز از گذشته وجود داشته است. هشدارها هم قبلا داده شد ولی متاسفانه هشدارها جدی گرفته نشد و ساخت و سازها گسترش هم پیدا کرد. توسعه‌های شهری خطر پذیری ما نسبت به بلایای طبیعی را بالا می‌برد. برای مثال تهران، اگر توسعه شهری نداشت و زلزله ۱۰ ریشتری در آن می‌آمد، آیا شما علاقه‌ای به خبر تهیه کردن درباره آن داشتید؟ نه! ولی الان در تهران خبریک زلزله ۶ ریشتری بسیار مهم هست چون می‌تواند خسارات بسیار زیادی وارد کند، درباره امامزاده داوود هم همین هست. این که روی بستر رودخانه، ساخت و ساز می‌کنیم و رود را با کانال از زیر شهر عبور می‌دهیم نمی دانم اسمش چیست.

سیل‌های اخیر سیل‌های انسان‌ساز است/ ۱۷۵۰۰ کیلومترمربع در دشت مرکزی ایران تحت تاثیر فرونشست

پس در منطقه اماماده داوود این مشکلات ادامه دارد و باز هم مساله سیل را خواهیم داشت؟

صددرصد، مگر آنکه رویکرد نوینی در مدیریت رودخانه‌ها صورت گیرد. ادامه وضعیت گذشته در مدیریت روخانه‌ها، تاب‌آوری ما نسبت به مسایلی مانند سیل را بسیار کم می‌کند. یکی از کارهای عجیب و غریبی که متاسفانه در دولت قبل پایه‌گذاری شد همین جدا کردن سند رودخانه‌ها توسط وزارت نیرو بود. حتی می‌خواستند برای رودخانه‌ها سند بگیرند!

این کار انجام شد؟

خیلی‌ها تلاش داشتند این کار بشود. امیدوارم در دولت فعلی جلوی آن گرفته شود. ببینید وزارت نیرو یک بهره‌بردار است و دید بیزنسی نسبت به رودخانه دارد تا دید حفاظتی. یکی از مشکلات عمده ما در حفاظت از منابع آب و خاک کشور همین بخشی‌نگری است. این که بخشی از منابع طبیعی را جدا کنیم و به بهره‌برداری بدهیم که او دید تجارتی و منافعی دارد. به عنوان مثال وزارت نیرو وقتی مجوز برای استخراج آب در یک چاه می‌دهد، اثر برداشت آب که فقط مربوط به آن بخش چاه نیست بلکه منطقه وسیعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد و احیانا دچار و فرونشست می‌کند. در مدیریت منابع رودخانه‌ها هم همین‌طور است.در مناطقی بستر رودخانه‌ها را به شیلات برای پرورش ماهی اجاره دادند که موقع بارش و سیل مشکلات زیادی به وجود می‌آورد. این که فکر کنیم منابع طبیعی دست ارگانی می‌افتد که درآمدسازی کنند، به شدت برای ما بد است و ما را آسیب پذیر می‌کند. این معضلی بود که در دولت قبلی پایه‌گذاری شد و امیدوارم دولت فعلی همان‌طور جلوی پروژه مخرب میانکاله ایستاد، جلوی این اقدام را هم بگیرد.

تمامی اراضی ملی و رودخانه‌ها باید به‌نام دولت سند بخورد با نمایندگی واحد یک ارگان تا امکان رانتخواری و سوءاستفاده به کسی داده نشود. بخشی‌نگری، مساله مدیریت سیل را بسیار پیچیده‌تر و بدتر از گذشته خواهد کرد.

پیرو مساله‌ای که مطرح کردید، به سراغ دریاچه ارومیه برویم، اخیرا اعلام شده که دریاچه رو به نابودی است. کارکرد ستاد احیا چه بود و چقدر موثر واقع شد؟

نمی‌خواهم بحث را شخصی کنم. اما در اولین جلسات ستاد احیا گفتم مساله دریاچه ارومیه جدا از مسائل سایر دشت‌های ایران نیست. اگر بتوانیم راه حلی برای مشکل این دریاچه پیدا کنیم، می‌توانیم فرمولی برای بقیه دشت‌های کشور که دچار کمبود آب و فرونشست هستند، پیدا ‌کنیم. این امر متاسفانه در دریاچه ارومیه میسر نشد، یکی از مشکلات بزرگ ما در دشت‌ها بارگذاری بیش از حد روی منابع آبی است که روی دشت‌ها داریم. اگر نتوانیم بارگذاری بیش از حد را مدیریت کنیم نمی‌توانیم به صرف کارهای مهندسی یا انتقال آب از این طرف به آن سو، دشت یا دریاچه‌ای را احیا کنیم. متاسفانه به نظر می‌رسد برنامه‌ها و پروژه‌های ستاد احیا جهت مدریت مصرف در حوزه دریاچه ارومیه کارایی و قابلیت اجرا موثر را نداشته است. الان هم که فشار را روی تونل انتقال آب زاب و سد کانی‌سیب گذاشته‌اند که از نظر من آخر این کار مشخص است.

زلزله‌های جنوب ایران چیز عجیبی نبود. قاطعانه می‌گویم هیچ‌کدامشان منشا نظامی یا انسانی نداشته. ایران از لحاظ تکتونیکی و زمین شناسی زلزله خیز هست و هیچ‌یک از زلزله‌های جنوب منشا انسانی ندارد. زلزله‌های اخیر را مطالعه نکردم ولی زلزله‌های قبلی مانند بم و کرمانشاه و …را مطالعه کردم و قاطعانه می‌گویم تمام این شایعات بی‌اساس است.

اگر این پروژه‌ها کامل شود، مشکل حل نمی‌شود؟

خیر، متاسفانه مدیریت اجرایی همواره بر این تمرکز داشته که که آب را از این طرف به آن طرف ببریم، بجای آنکه منابع آبی محدود خود در منطقه را هوشمندانه مدیریت کند. دریاچه ارومیه تکه جدایی از بقیه مملکت نیست. نگاه احیای اکولوژی در دریاچه ارومیه و سایر دشت‌ها، گم است. ما مشکلی را می‌خواهیم حل کنیم مدام آب را انتقال می‌دهیم. تجربه می‌گوید این کار فایده‌ای ندارد. همین الان می‌خواهند سدهای جدید اطراف دریاچه ارومیه بزنند. ایجاد سدهای جدید یعنی کم شدن ورودی آب روی دریاچه در حالیکه مطالعات متعدد نشان داده علت خشک شدن دریاچه ارومیه، بارگذاری بیش از حد کشاورزی و صنعتی در حوضه آبریز دریاچه و احداث همین سدها است. شما به جای مدیریت این عوامل می‌گویید این چند تا سد را هم اضافه می‌کنم و بعد تونل انتقال آب می‌زنم. این خنده دار است. عاملی که سبب خشک شدن دریاچه ارومیه شده را توسعه می‌دهید و بعد می‌خواهید با یک راهکار مهندسی دیگر، دریاچه را پرآب کنید. این شدنی نیست.

ستاد احیا می‌گوید وزارت نیرو حق آبه دریاچه را نداده و در پروژه زاب و سد کانی‌سیب همکاری نکرده است. شما می‌گویید حتی با این کارها هم دریاچه رو به نابودی است؟ سرنوشت دریاچه ارومیه چه می‌شود؟

این که ستاد احیا شکایت می‌کند وزارت نیرو یا جهاد کشاورزی همکاری نکرده، ریشه در همان بخشی‌نگری دارد. هر کس می‌خواهد کار خود را انجام دهد و حاضر نیست در یک مدل جامع با دیگری همکاری کند. این بخشی نگری بلای جان منابع طبیعی و انسانی در کشور شده است.

چه زمانی حیات دریاچه ارومیه را کامل از دست خواهیم داد؟

امیدواریم هرگز به آن روز نرسیم و انقدر تحول در کشور اتفاق افتد که بتوانیم با تفکری نوین دریاچه‌ها و تالاب‌های‌مان را احیا کنیم. همگان باید بدانند دریاچه ارومیه بخشی از تاریخ و هویت این سرزمین است و نابودی این دریاچه برای همه ما غیرقابل قبول است. امیدوارم تغییر نگرش جامعی در کشور صورت بگیرد و نگاه نوین را وارد مدیریت حوضه‌های آبخیز کنند تا بتوان دریاچه‌ها، تالاب‌ها و دشت‌های کشور را نجات دهند.

بعد از دریاچه ارومیه زنگ خطر برای کجا به صدا درآمده است؟

تالاب‌های ما وضعیت مناسبی ندارند. یا خشک شده‌اند، یا آلودگی صنعتی واردشان می‌شود. مدیریت درستی درباره تالاب‌ها نداریم و همیشه منتظر باران هستیم تا مشکل را حل کند. متاسفانه نگاه جامعی در کشور درباره تالاب‌ها وجود ندارد و این باعث می‌شود تالاب‌ها بیش از گذشته دچار مشکل شود. نجات تالاب‌ها و منابع آبی ما نیازمند یک تغییر اساسی است.

سیل‌های اخیر سیل‌های انسان‌ساز است/ ۱۷۵۰۰ کیلومترمربع در دشت مرکزی ایران تحت تاثیر فرونشست

بعد از سیل سال ۹۸ شما در گفت‌وگویی با روزگار پرس به بحث زمین لغزش اشاره کردید و تاکید داشتید این مساله جدی است. بعد از سیل‌های اخیر هم بحث زمین لغزش مطرح است؟

معمولاً این‌ها با هم مطرح است. وقتی سیل می‌آید، بارش‌های سیل‌آسا بسته به جنس زمین شناسی و توپوگرافی منطقه می‌توانند زمین لغزش ایجاد کنند. مساله سیل و زمین لغزش در هم تنیده هستند.

تفاوت زمین لغزش با زلزله چیست؟

دو پدیده متفاوت زمین شناسی را داریم. زمین لغزش حرکت یک توده زمین در محیط‌های کوهستانی در اثر نیروی جاذبه و عوامل دیگر است. زلزله آزاد شدن ناگهانی انرژی و حرکت سریع پوسته زمین در امتداد یک گسل هست.

از لحاظ آثاری که دارد سوال می‌کنم. زمین لرزه در زمان مشخصی اتفاق می‌افتد ولی زمین لغزش زمان محدود ندارد، در یک دوره اتفاق می‌افتد؟

نه، اینطور نیست. جایی که زمین لغزش اتفاق می‌افتد باید توپوگرافی داشته باشد و محل، کوهستانی باشد. باید عوامل مستعد و همین‌طور عامل تحریک کننده وجود داشته باشد.

در فیروزکوه و امامزاده داوود می‌تواند اتفاق بیفتد؟

بله، عامل تحریک کننده زمین لغزش می‌تواند باران، زلزله، عوامل انسانی مانند جاده کشی باشد. زه‌کشی آب را اگر تغییر بدهیم ممکن است رانش زمین اتفاق بیفتد. عوامل متعددی داریم که در محیط‌های کوهستانی می‌توانند باعث زمین لغزش شوند. می‌تواند خطری نداشته باشد ولی وقتی شما در دامنه لغزشی توسعه انسانی و ساختمانی می‌دهید –مانند آنچه در حسین آبادی کالپوش در سال ۹۸ اتفاق افتاد- رانش زمین می‌تواند ۳۰۰ خانه را خراب کند.

ماه گذشته زلزله‌های متعددی به خصوص در جنوب کشور داشتیم. میزان زلزله‌ها آنقدر زیاد بود که شایعه شده بود این زلزله‌ها ساختگی و بر اثر کارهای نظامی است. نظر شما چیست؟

زلزله‌های جنوب ایران چیز عجیبی نبود. قاطعانه می‌گویم هیچ‌کدامشان منشا نظامی یا انسانی نداشته. ایران از لحاظ تکتونیکی و زمین‌شناسی زلزله خیز هست و هیچ‌ یک از زلزله‌های جنوب منشا انسانی ندارد. زلزله‌های اخیر را مطالعه نکردم ولی زلزله‌های قبلی مانند بم و کرمانشاه و …را مطالعه کردم و قاطعانه می‌گویم تمام این شایعات بی‌اساس است. یک معضل در کشور داریم که در چنین بلایایی، بلافاصله شایعه می‌کنند و مسایل عجیب و غریبی در فضای مجازی رایج میشود. در زلزله چند سال گذشته در کرمانشاه با قدرت ۷.۲ ریشتر هم چنین شایعاتی بود. خوشبختانه دانشمندان و محققان بسیار خوبی در زمینه زلزله در کشور داریم درموسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، در موسسه تحقیقات زلزله و …. مردم به جای گوش دادن به شایعات، به صحبت‌های این عزیزان و دانشمندان گوش بدهند تا بتوانند درک درستی از این پدیده ها داشته باشند.

ذهن‌ها از زلزله تهران دور و هشدارها کمتر شده است. حرفی زده نمی‌شود و عملی هم نیست. اگر بخواهید درباره زلزله تهران صحبت کنید از کجا شروع می‌کنید؟

توسعه شهری خطرپذیری ما را نسبت به بلایای طبیعی افزایش داده و تاب‌آوری‌مان را کم می‌کند. لازم است همیشه نسبت به بلایای طبیعی هشیار باشیم. درباره مقابله با بلایای طبیعی آموزش و آگاهی بسیار مهم است. یکی از مسایل مهم درباره زلزله تهران، مانور زلزله است که می‌تواند ذهن‌ها را آماده کند. شاید بد نباشد سالی یک بار در مدارس و دانشگاه ها و ادارا ت و… مانور زلزله داشته باشیم. آموزش و فرهنگ‌سازی نقش مهمی در کاهش خطر بلایای طبیعی دارد. شما در سیل استهبان می‌بینید با ماشین پای رودخانه رفته‌اند. این صحنه‌ها واقعا دردناک است. چطور می‌شود شما با ماشین اجازه داشته باشید تا لب ساحل یا رودخانه بروید. در کشورهای توسعه یافته اصلا امکان ندارد چنین اجازه‌ای بدهند. فقط در ایران شما اجازه دارید با ماشین تا خود ساحل دریا و رودخانه بروید. بخشی از مشکلات ما مربوط به آموزش است و بخشی هم مربوط به فقدان قوانین سخت است که اجازه ظهور چنین پدیده‌هایی را می‌دهد که منجر به آلودگی سواحل و رودخانه‌ها می‌شود.

چرا چنین سهل‌انگاری‌هایی در قانون و آموزش وجود دارد؟

به هزاران دلیل مختلف!. جدیدا حرکتی در قوه قضاییه دیدیم که پاکسازی سواحل شروع شده است. امیدوارم سخت‌تر و با شدت و قاطعیت هر چه بیشتر این اقدامات دنبال شود. طبیعی است مردم بتوانند وارد سواحل و رودخانه‌ها شوند ولی این که با ماشین وارد ساحل و بستر رودخانه‌ها شویم برای شستن ماشین و … صحنه‌هایی است که متاسفانه فقط در ایران دیده می‌شود.

ما در مناطق شمال می‌بینیم خودرو را می‌برند و توی رودخانه می‌شویند!

اینها اشتباه است. مگر رودخانه جای ماشین شستن است؟ در تفکر ما به خصوص در شهرهای شمالی، رودخانه را با فاضلاب اشتباه گرفته‌ایم. رودهایی که در رشت می‌گذرد را ببینید چه شده است. جزو آلوده‌ترین رودهای دنیا شده‌اند. در شهرهایی مانند آمستردام، مناطقی که کنار رود است جزء گرانترین مناطق است ولی در ایران اینطور نیست چون رودها هزاران آلودگی شیمیایی و صنعتی و خانگی دارند. این ناشی از ناآگاهی مدیریت شهری و شهرداری‌ها برای حفاظت از منابع ارزشمند آبی است. حواشیرودخانه‌ها جای اینکه مناطق ایده‌آل و گران‌قیمت شهری جهت زندگی شوند، تبدیل می‌شوند به یکی از معضل‌دارترین مناطق شهری. این ناشی از نگرشی است که ما هرنوع آلودگی را می‌توانیم وارد رودخانه کنیم تا با خود ببرد که بسیار غلط است.

شما درباره فرونشست بارها صحبت کرده‌اید. امروزه مقابله با فرونشست به صورت جدی به خصوص در شهرهایی مانند اصفهان دنبال می‌شود. یافته های جدید در این باره چیست؟

یکی از دانشجویان سابق دکتری من، آقای دکترحق شناس حقیقی، رساله‌اش دکتری اش رو روی فرونشست کل ایران کار کرده. نتایج مطالعه او می‌گوید بیش از ۳۰۰ منطقه فرونشستی در دشت‌های ایران داریم که برخی از آنها در سال بین ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر در سال فرونشست می‌کنند. عمدتا خیلی از این‌ها در مناطق کشاورزی هستند و کم کم به مناطق شهری می‌رسند. برخی‌ها فکر می‌کنند فرونشست یک مسابقه جهانی است و اگر ما ۳۰ سانتیمتر در سال فرونشست داشته باشیم بد است ولی اگر یک سانتیمتر در سال باشد مشکلی نیست. این اشتباه است. فرونشست حتی یک میلیمتر درسال در منطقه شهری می‌تواند منجر به خسارات عظیم شود. میزان مطلق فرونشست مهم نیست بلکه منطقه ای که فرونشست در آن اتفاق می‌افتد مهم است. اگر در شهرها فرونشست داشته باشیم باید اقداماتی شود تا مخاطرات کاهش یابد. عمده فرونشست‌های ما درایران در فلات مرکزی اتفاق می‌افتد که دچار کمبود منابع آب است. آن جاها، مجوزهای برداشت آب از چاه داده شده است و در نتیجه حدود ۱۷هزار و ۵۰۰ کیلومتر مربع در دشت مرکزی ایران تحت تاثیر فرونشست است. جاهایی مانند همدان، قزوین، یزد، رفسنجان، یزد، کرج، تهران ،فارس و أصفهان و ….در معرض فرونشست هستند. در فرونشست‌ها، قابلیت جذب آب کم می‌شود و بارش‌ها تبدیل به سیلاب می‌شود. در رفسنجان و یزد این را در سیل اخیر به وضوح می‌بینید.

فرونشست دو رژیم علمی دارد. یکی رژیم الاستیک یا برگشت پذیراست که مانند خط کش عمل می‌کند. شما با کمی فشار آن را خم می‌کنید و بعد که فشار را برمی‌دارید خط کش به حالت اول برمی‌گردد. شما آب را برمی‌دارید و زمین دچار فرونشست می‌شود. بعد که بارش باعث پر شدن آبخوان می‌شود، زمین دوباره به حالت سابق برمی‌گردد. ولی وقتی فشار شما به خط کش بیش از حد شد، خط کش می‌شکند و شکل اولیه خود را به دست نمی‌آورد. این‌جاست که می‌گوییم تغییر شکل برگشت ناپذیر شده. متاسفانه در برخی دشت‌های ما فرونشست از حالت الاستیک خارج و برگشت ناپذیر شده است. این نشان دهنده تهدید بسیار شدید برای منابع آب زیرزمینی است که دیگر قابلیت احیا ندارند. این خطر بسیار بزرگی است برای منابع آب است.

سیل‌های اخیر سیل‌های انسان‌ساز است/ ۱۷۵۰۰ کیلومترمربع در دشت مرکزی ایران تحت تاثیر فرونشست

درباره سدسازی هم انتقادات زیادی هست،‌ نظر شما چیست؟

متاسفانه در کشور ما تمرکز در سالهای گذشته روی سدسازی بوده است. در سدسازی انتظار دارید مساحتی به آب سطحی اضافه شود. مدام هم پاره‌ای از مسئولین در پایان دوران مسیولیت خود تعداد سدهای ساخته شده را به عنوان بیلان کاری خود مطرح می‌کنندکه بله فلان قدر سد ساخته‌ایم. مطالعات معتبر در دنیا می‌گوید ایران بیش از ۴۰ درصد منابع آب سطحی خود را در دهه‌های گذشته از دست داده است. این یک تناقض است. شما مثلا ۱۰۰ سد ساخته‌اید و حداقل باید منابع آب سطحی شما افزایش یابد.ولی مطالعات می‌گوید شما ۴۰ درصد منابع آب سطحی خود را از دست داده‌اید. علتش این است که شما اگر جایی سد ساخته‌اید و مثلا ۲ کیلومتر مربع به مساحت آب سطحی اضافه کرده‌اید، ولی مدیریت ناکارآمد آبی شما سبب شده در پایین دست سد، تالابی و دریاچه‌ای خشک شود و در نتیجه مجموعه این عوامل باعث منفی شدن بیلان آب سطحی ما شده است. پس منابع آب سطحی‌مان را از دست داده‌ایم. منابع آب زیرزمینی‌مان را هم که از دست داده‌ایم که فرونشست‌ها یکی از پیامدهای آن است و متاسفانه هیچ برنامه علمی و کارامدی در باره احیا آن وجود ندارد. تنها یک برنامه تعادل بخشی بود که نمی‌دانم چه شد ولی اثری از آن روی دشت‌ها نمی‌بینیم. مساله آب بسیار مهم است و نیازمند تغییر نگرش جامع در مدیریت آب هستیم.

مصرف گرایی بیش از حد و این که فکر کنیم نعمت خدادادی آب تمام نشدنی است و تا می‌توانیم استخراج کنیم شرایط بدی را ایجاد کرده است. در سیل اخیر می‌بینیم. سیستان و بلوچستان هر سال حجم عظیمی از روان آب‌های سیلابی دارد. متاسفانه هنر مدیریت مناسب این حجم سیلاب در سیستان و بلوچستان را نداریم اما بجای آن، چاه عمیق می‌زنیم تا آب شور را بالا بیاوریم و تصفیه کنیم. شما از منابعی که دارید نمی‌توانید درست استفاده کنید بعد می‌روید از اعماق آب شور می‌آورید که شیرین کنید! این مشکلات را باید بررسی و حل کرد.

ما مهاجرت در اثر خشکسالی را داشتیم و مثلا در خراسان جنوبی روستاهایی از سکنه خالی شده‌اند. فرونشست هم دارد مهاجرت‌ها را افزایش می‌دهد. از اصفهان به سمت شمال می‌روند و زمین می‌خرند. فرونشست‌ها عامل جدی مهاجرت می‌شود؟

اولین کار جدی روی فرونشست دشت‌های ایران در سال ۲۰۰۶ انجام شد. این معضل قدیمی است و متاسفانه هیچ توجهی به آن نشده است. در گذشته عمدتا آسیب پذیری فرونشست را روی کشاورزان و منابع آب زیرزمینی می‌دیدیم که هیچ مدیریتی روی آنها نمی‌شد. آب زیرزمینی قابل دیدن نیست و هیچ مدیریت مصرفی روی آن اعمال نمی‌شد. کشاورزان دست به استخراج آب می‌زدند که منجر به فرونشست در زمین‌های کشاورزی می‌شد. نگاه به آب زیرزمینی نگاه مصرفی و استخراج محور بوده و توجه آنچنانی به مدیریت استخراج نمی‌شد. با گسترش مناطق شهری، فرونشست دیگر فقط محدود به زمین‌های کشاورزی نیست. زیرساخت‌های شهری، فرودگاه‌ها و مناطق مسکونی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. از این لحاظ حواس‌ها کمی جمع‌تر شده است ولی باز هم کار آنچنان موثری جهت مقابله با فرونشست انجام نمی‌شود. اولین کار، مدیریت مصرف آب در دشتهاست ولی هیچ برنامه جامعی در این باره وجود ندارد. در دولت قبل یک برنامه خیالی گذاشته بودند که ظرف ۵ سال می‌خواستند آبخوان‌ها را احیا کنند. چنین چیزی امکان ندارد. اگر همین امروز تمام برنامه‌های کشور جمع شود و فقط روی احیای آبخوان تهران یا رفسنجان تمرکز شود، شاید ۵۰ سال دیگر فقط اثر کوچکی روی آن ببینیم. از دست دادن اب زیرزمینی بسیار راحت است ولی احیای آن بسیار زمانبر است. در دریاچه ارومیه دیدیم که ۸ سال کار شد ولی الان رو به نابودی است. تخریب یک اکوسیستم کار بسیار راحتی است ولی احیای آن زمانبر است.

شما می‌توانید یک جنگل را یک روزه با یک بولدوزر خراب کنید ولی اگر روزی تصمیم به احیای اکوسیستم جنگل گرفتید حداقل ۴۰ سال طول می‌کشد تا جنگل احیا شود. اکوسیستم جنگل فقط کاشتن ۴ تا درخت نیست. احیای اکوسیستم کار زمانبر و سختی است. متاسفانه تفکر احیا در وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها وجود ندارد. وزارتخانه‌های ما بهره‌بردار و دنبال منفعت هستند و مشکلی که ما در دشت‌ها و اکوسیستم‌ها داریم همین تفکر منفعت طلبی و بهره‌برداری است. این نگاه مصرفی و منفعتی به منابع طبیعی تغییر نکند، مشکلات ما هر روز بیشتر از دیروز می‌شود.

اگر قرار باشد مسایل محیط زیست ایران را اولویت بندی کنیم، کدام در اولویت هستند؟ می‌دانیم همه مسایل به همدیگر ارتباط دارد ولی اگر بخواهیم وارد کار شویم باید کدام کار را اول انجام دهیم؟

نمی توان اولویت‌بندی کرد. فرضا بگوییم آب اولویت است، در خوزستان گرد و غبار را داریم. در تهران ما آلودگی هوا در تابستان نداشتیم. الان در تابستان آلودگی هوا در تهران داریم. اینها معضلاتی است که در هم تنیده است. معضلات محیط زیست ما بی‌شمار است. البته راه حل دارد ولی نیازمند تغییر تفکر و سیاست‌های اجرایی است.

برای احیای اکوسیستم کار سریع و فوری نمی‌توان کرد. اگر مردمی دچار زلزله شده باشند شما برای امدادرسانی می‌توانید کار جهادی کنید ولی برای احیای اکوسیستم نیاز به کار علمی و زمانبر و طولانی دارید نه کار ضربتی و فوری. دریاچه ارومیه را ببینید، افرادی بصورت پوپولیستی وعده احیا ۸ ساله می‌دادند. احیا که نشد هیچ، اکنون رو به نابودی است. برای کمک به اکوسیستم به کار علمی و پیوسته نیاز داریم. همین بحث آلودگی کوه‌های زباله در کوه‌های سراوان رشت رو ببینید، از دولت آقای خاتمی گرفته تا احمدی نژاد و روحانی، روز به روز علیرغم شعارها و دولت‌های مختلف به مساحت کوه‌های زباله اضافه شد. متاسفانه امروز هم این معضل همچنان ادامه دارد. در مساله سیل و اب هم این مشکل را داریم. در دولت‌های گذشته، بحث سیل را با سدسازی، ساده‌سازی کردند. به بهانه سیل آمدند و هر جا خواستند آب را مدیریت کنند، سدهای بزرگ و کوچک زدند. مساله سیل را نمی‌توان با سدسازی ، ساده‌سازی کرد. الان که نتیجه نمی‌گیرند مشکل را گردن تغییر اقلیم می‌اندازند. امیدوارم دولت فعلی بتواند با یک برنامه‌ریزی نوین جلوی بخشی از این تخریب‌ها مانند آنچه در میانکاله اتفاق افتاد را بگیرد. باید مصرف‌گرایی بی‌رویه را مدیریت و قاطعانه جلوی نگاه منفعتی، تخریب محور و سودجویانه به منابع طبیعی ایستاد تا به مرور زمان انشالله مشکلات منابع آب و خاک کم و کمتر شود.

بیشتر بخوانید:

سیلاب‌های مرگبار تهران پس از انقلاب؛ از ۳۰۰ کشته سیل تجریش تا سیلاب امامزاده داوود

۴۷۴۷