علیرضا معراجی/ صحبت از تبدیل ایلام به عسلویه کوچک است! ایده ای که بارها و بارها آن را با شوری لبریز از حرارت در جلسات، مصاحبه ها و حتی سخنرانی های انتخاباتی از زبان افراد مختلفی شنیده ایم؛ دلیل متقن شان هم وجود ۱۱ درصد گاز در استان است.
اما چرا این ایده پس از سال ها همچنان عملی نشده و ایلام همچنان همان ایلام است؟!
به نظر می رسد در مطالعه موردی ایلام،تنها یک عامل و یک فاکتور که همان وجود منابع زیر زمینی نفت و گاز است به تنهایی نمی تواند موجب توسعه شود. توسعه امری فراگیر و چند جانبه است که تنها با یکی شدن، در یک مسیر حرکت کردن و به یک هدف اندیشیدن، و به قولی همراه بودن ابر و باد و مه و خورشید و فلک میسر میشود.
یکی از فاکتورهای ضروری برای تحقق توسعه، فراهم سازی زیرساختهای فرهنگی در خصوص ارتقای فرهنگ صنعتی، بویژه در میان خواص است.
فرهنگ به عنوان زیر ساخت ضروری توسعه در کنارزیرساختهای اقتصادی، عنصری است که تاکنون در ایلام کمتر مورد توجه قرار گرفته است و نبود زیرساخت فرهنگی هم چون فرهنگِ احترام به سرمایه و سرمایه گذار یکی از مهمترین کاستی ها در مسیر پیشرفت ایلام است.
بی دلیل نیست که می گویند برای سرمایه گذار باید فرش قرمز پهن کرد. فرهنگ کار و تلاش، فرهنگِ پایبندی به قانون و سرمایه بخش دولتی، خصوصی و بیت المال فرهنگِ به منافع جمع اندیشیدن نه فرد گرایی و منفعت فردی.
حال که ما با برخورداری از مواهب خدادادی نفت و گاز داعیه صنعتی شدن داریم و سخن از تبدیل ایلام به عسلویه کوچک و یا پارس غربی مطرح است، این سوالات پیش می آیند که آیا زیر ساخت های فرهنگی و فکری لازم در استان ما برای صنعتی شدن بویژه صنعت نفت، گاز و پتروشیمی مهیاست؟آیا ما ظرفیت تحمل فرهنگ صنعتی با تمام معایب و محاسنش رو داریم؟
آیا مدیرانی صنعتی برخوردار از سه شایستگی فنی، عمومی و رفتاری در استان داریم؟ آیا رفتار سازمانی و صنعتی و یا درکی از سرمایه خصوصی در بین عوام و خواص استان نهادینه شده است؟
آیا به بررسی تهدیدها و فرصت های سرمایه گذاری در استان پرداخته ایم؟
آیا با این شرایط موجود ما صنعتی می شویم و یا اصلا لازم نیست به صنعتی شدن بیندیشم و به فکر بوم گردی محض باشیم!!!
آیا می شود هم اشتغال ایجاد کرد هم مشعل و فلر نداشت؟ اصلا رفتار ما با صنعت خوب است؟ و یا رفتار صنعت با ما چطور؟
آیا صنعت، فرهنگ اصیل بومی ما را بر هم نمی زند؟
شاید بتوان گفت: با توجه به تکنولوژی های پیشرفته می توان آسیب ها و آلودگی های صنعتی شدن را کاهش داد. اما در آغاز کار بدون شک شاهد آلودگی های گسترده ای هستیم. مثلا ما می توانیم مانند مردم مناطق عسلویه در یک شب شاهد ده ها مشعل روشن همراه با دود باشیم؟
دغدغه های زیست محیطی و سایر دغدغه های متعدد چاره اش تعامل با صنعت است یا تقابل یا جریمه محیط زیستی و یا به چالش کشیدن مدیران صنعتی؟
در حالی که مطمئنیم آلودگی در صنعت هیچگاه به صفر نمی رسد،
بین صنعتی شدن که منجر به ایجاد اشتغال می شود اما به محیط زیست هم آسیبهایی وارد میکند، کدامیک را انتخاب می کنیم؟
بین تناقضِ فریاد زدن برای عسلویه کوچک و پارس غربی شدن و فریاد اعتراض برای روشن شدن یک مشعل کدامیک را بر می گزینیم؟
و نهایتا پاسخ به این سوال از خواص جامعه میتواند راهگشا باشد که بالاخره جمع نقیضین محال است یا خیر؟؟
در شرایطی که هر روز شاهد گسترش گفتمان پتروشیمی ستیزی و تاختن بر جسم نحیف تنها صنعت بزرگ استان هستیم، چگونه به دنبال احداث چندین پتروشیمی دیگر بدون توجه به الزامات متعدد زیست محیطی، فرهنگی و سبک متفاوت زندگی در مناطق مختلف استان هستیم!؟
باعنایت به وجود منابع عظیم نفت وگاز، در کنار طبیعتی بکر و زیبا در استان ایلام، امید است با مطالعه چالش های مطروحه ودرنظرگرفتن تمامی الزامات شاهد حرکت در مسیر توسعه و اعتلای صنعت ایلام باشیم و آگاهانه یا ناآگاهانه با برخی رفتارها و کوتاه اندیشی ها، موجب بی میلی و فرار سرمایه گذاران که حضور آن ها برای پیشرفت استان یک ضرورت است نباشیم.