جواد مرشدی: روز پنج‌شنبه دکتر حسن غفوری‌فرد از فعالان سیاسی اصول‌گرا دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت. وی که در کارنامه سیاسی خود از بدو انقلاب حضوری فعال را در عرصه‌های مختلف ثبت کرده و از جمله مدیران موفق جمهوری اسلامی بود، هرچند همواره آرزوی شهادت را در دل داشت، ولی با ابتلا به بیماری رخت از جهان بست. یکی از دوستان صمیمی وی دکتر اسدالله بادامچیان است که قبل از ورود امام(ره) به ایران با وی رابطه‌ای صمیمی و دوستانه داشته است. «روزگار پرس» با این یار دکتر غفوری فرد گفت‌و گویی انجام داده که از نظرتان می‌گذرد:

از مرحوم غفوری‌فرد چه به‌خاطر دارید؟

درگذشت مرحوم دکتر غفوری فرد موجب تاسف شد، ایشان انسان بسیار خدوم، صادق، دانشمند، متدین، پاک و از مدیران اسوه بود که در طول مدت عمر، همه وظایف بایسته را انجام داد و هیج وقت برای دنیای خود کار نکرد. انسانی که او را از هر جهت که بررسی کنیم شایسته و عبدصالح خدا بود. خاطرات بنده از ایشان بسیار گسترده است، اما به طور خلاصه برای این گفت‌و گوی کوتاه باید بگویم، ایشان در دو رشته دانشمند بود. دکترای زلزله شناسی دانشگاه تهران و دکترای فیزیک هسته‌ای آمریکا را داشت. کسی که رشته فیزیک هسته‌ای را بعد از پیروزی انقلاب در ایران فعال کرد ایشان بودند.

چه زمانی با ایشان آشنا شدید؟

ایشان در سال ۵۷ به ایران آمدند و ما اولین دیدارمان با یکدیگر در کمیته استقبال از امام در ایران انجام شد، ایشان را مترجم و راهنمای خبرنگاران خارجی قرار دادیم و واقعا با مهارت، صداقت و جدیت فعالیت می‌کرد.

ارتباط تشکیلاتی ایشان با گروه موتلفه چگونه بود؟

از همان سال ۵۷ با موتلفه همراه شدند. نمی‌دانم قبل از آن در دوران دانشجویی ارتباط داشته‌اند یا خیر، ولی فعالیت ایشان از سال ۵۷ بود. ما در کمیته استقبال از ورود امام که در همین ابتدای مسجد قبا، در ساختمانی متعلق به آقای بازرگان مستقر بودیم. این ساختمان به‌نام جمعیت دفاع از حقوق بشر فعالیت می‌کرد و ما در آن‌جا برای مجموعه خبرنگاران، عکاسان خارجی که نزدیک به ۳۰۰ نفر بودند، برنامه گذاشته بودیم. مرحوم غفوری‌فرد هم از آن‌جا فعالیت خود را آغاز کرد، سپس عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی شد. از آن‌جا به استانداری خراسان رفت و در استانداری نیز نمونه یک استاندار پاک، ساده‌زیست و نمونه بودند.

از آن زمان خاطره ای هم دارید؟

یک شب با مرحوم شهید حسنی به آن‌جا رفتیم و گفتیم شام چی بخوریم؟ ایشان گفت ظهر آبگوشت داشتیم و گوشت کوبیده‌اش را برای شام من گذاشته‌اند؛ ما هم با ایشان همراهی کردیم و همان گوشت کوبیده را خوردیم. ایشان در خراسان استاندار بسیار موفقی بودند. بعد با رای مردم به مجلس اول راه یافتند و در مجلس هم با توجه به‌دانشی که داشتند، فعالیت و کارشان بسیار خوب بود. بعد ایشان وزیر نیرو شدند. در خانه احزاب و جبهه پیروان خط امام هم فعالیت داشتند و همواره یار انقلاب بودند.

مرحوم غفوری‌فرد: همراه خانواده پای سد می‌نشینیم اگر شکست آب اول ما را ببرد/ سفارش بادامچیان به هاشمی در مورد غفوری‌فرد

ایشان در لایروبی سد منجیل در آن‌زمان چقدر نقش داشت؟

ایشان با تخصصی که داشتند، برای نخستین‌بار در وزارت نیرو توانست سدها را بررسی و روی آن‌ها کار کرد. واقعیت این است که در آن زمان سد منجیل پر شده بود و دوستان می‌گفتند سد مذکور را باید متروکه کنیم و به‌جای آن سد دیگری بسازیم. ایشان پیشنهاد دفع و لایروبی رسوبات را با یک روش کاملا ایرانی دادند. این موضوع مطرح شد، آقای هاشمی به ایشان گفتند که با این شیوه احتمال دارد سد بشکند و ایشان گفتند من خودم به همراه خانواده و بچه‌هایم پای سد می‌نشینیم؛ اگر شکست آب ما را قبل از همه ببرد. ایشان با هزینه کم و ابتکار ایرانی توانست کار را به سرانجام برساند و موفق شود. من به آقای هاشمی پیشنهاد کردم برای مسئولیت ورزش، بهترین فرد آقای غفوری فرد است چون هم ورزشکار هستند و در کشتی مدال گرفته‌اند و علاوه بر تدین، سوابق سیاسی مثبتی دارند، از این رو برای آن سمت، فردی لایق هستند.

پس به توصیه شما ایشان سمت ورزشی گرفتند؟

بله آقای هاشمی ایشان را به ریاست تربیت‌بدنی و معاونت رئیس جمهور منصوب کردند. ایشان در آن‌جا خیلی زحمت کشیدند و وقتی بنده برای تبریک خدمت ایشان رفتم، وی بلافاصله حکم مسئول فرهنگی سازمان تربیت‌بدنی را به بنده دادند. یکی از خدمات خوب ایشان آوردن آقای یزدانی خرم بود که آن همه خدمت را در والیبال ایران و بعد در کشتی انجام داد؛ ایشان یکی از چهره‌های برجسته ورزش ایران هستند. هم‌چنین رئیس کارگروه ورزش موتلفه اسلامی هم بودند. آقای غفوری فرد ورزش را به مساجد برد و این از خدمات ارزنده ایشان است.

به یکی از خاطرات خوب خود با ایشان می توانید اشاره کنید؟

ایشان می‌گفتند ان‌شاالله من و شما که با هم کار می‌کنیم مثل رجایی و باهنر با هم شهید شویم و وقتی ایشان دچار عارضه سرطان شدند و بنده به منزل ایشان رفتم گفتند مثل این‌که قسمت نیست با هم از دنیا برویم و من گفتم ان‌شالله شما هم شفا پیدا می‌کنید. من الان بابت از دست دادن این برادر بزرگ و ارجمندم، ذهن خسته‌ای دارم و نمی‌توانم خاطره خوبی برایتان بگویم.

بیشتر بخوانید:

۲۱۶۲۱۲