حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی روز چهارشنبه با اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی که در حرم مطهر امام خمینیدیدار کرد.
بخش هایی از سخنان وی در این دیدار به شرح زیر است:
- کسانی که انقلاب کردند و جزو محرومین بودند، در دهه ۶۰ با استخدام ها، تقسیم زمین ها و یا کارهای روستایی، به طبقه متوسط آمدند و ما یک طبقه متوسط فربه پیدا کردیم. البته بعدا به سبب مشکلاتی، دوباره طبقات ضعیف ما زیاد می شوند و مطابق آمار ضریب جینی در دهه شصت نسبت به قبل از انقلاب اسلامی به شدت پایین آمده و فاصله طبقاتی کم شد. در ابتدای انقلاب کارهایی مثل تأسیس جهاد سازندگی، کمیته امداد، بنیاد مسکن و حساب صد امام انجام شده که طعم انقلاب به ذائقه طبقه ضعیف که پایه گذاران انقلاب بوده اند، بسیار خوب چشاند، اما بعدها این وضعیت تا حدی تغییر کرد.
- فقر باعث انقلاب نمی شود،عاملی که باعث انقلاب می شود، «استضعاف» است؛ که امام از آن استفاده می کند. استضعاف یعنی فقری که ناشی از ظلم باشد. اگر من بپذیرم فقیرم ولی مقصرش خودم هستم، دیگر با کسی دعوا نمی کنم؛ اگر احساس کنم فقیر هستم ولی علتش تو هستی یعنی تو نگذاشته ای که من غنی شوم، آنگاه به جنگ با تو بر می خیزم. در هند إلی ماشاءالله آدم کنار خیابان به دنیا می آیند و کنار خیابان هم می میرند، ولی ساختار ذهنی آنها به این است که تقدیرشان بوده و ظلمی در کنار نیست.
- علت پیدایش جنبش ها و حرکت ها، «فقر» نیست، حتی دین ستیزی، استبداد و استکبار هم علت این پدیده ها نیست. همه اینها در صورتی است که به ریشه ی «ظلم» برگردد؛ یعنی استضعافی که من احساس کنم نتیجه آن ظلم به من است. ظلم است که شورش می آورد. سال ها در این مملکت سلطنت های مطلقه حاکم بوده و شورش هم نمی شده، به خاطر اینکه جامعه فکر نمی کرده که حق دارد؛ وقتی احساس کند حق دارد و حق او را نمی دهند، شورش می کند. مثلا مهاجرین در هیچ کشوری شورش و انقلاب نمی کنند، چون فکر می کنند در اینجا حقی ندارند. این حق می تواند فقر باشد و می تواند حق مشارکت باشد.
-
حال ما الآن خوش نیست،بخشی از این امر متوجه حاکمان است؛ شاید هم سهم بزرگتری متعلق به آنان است. من آن بخش را کاری ندارم، چون آنها نه امروز اینجا هستند، نه از ما مشورت خواسته اند و نه حرف های ما خیلی روی آنها تأثیر دارد! ولی در یک بخشی مقصر وضع موجود احزاب هستند که می خواهم راجع به این بخش سخن بگویم.
-
مردم ملاک اطاعت هستند، اما ملاک حقیقت نیستند. یعنی اینکه هرچه اکثریت گفت باید اجرا شود، ولی اینگونه نیست که هرچه اکثریت گفت درست است. هرچه اکثریت گفت باید اطاعت شود چون اگر این گونه نباشد، خطا و اشکالاتش بیشتر است.
-
من در همان بیانیه ای که ابتدا حوادث اخیر نوشتم عقیده ام را گفتم و هنوز بر آن هستم. مسأله این است که راه حل وضع کنونی کشور گفت و گو است؛ دوز خشونت در جامعه باید پایین بیاید. نمی شود طرفین بگویند ما به شرطی پای کار هستیم که یقه همدیگر را پاره کنیم! یک کشور و یک ملت هستید و افراد هم فکرهای مختلف دارند، راهش گفت و گوی ملی است. اما مراد من این نیست که با همدیگر حرف بزنیم، البته بزرگانشان باید با همدیگر حرف بزنند، اما گفت و گو در سطح ملی به معنای انتخابات است.
- سید حسن خمینی در ابتدای سخنان خود گفت: قبل از هر چیزی دعا کنیم که ان شاء الله اسباب استخلاص بیشتر جناب آقای کروبی فراهم شود که پایه گذار و بنیانگذار مجموعه حزب شما هستند و حزب هم هنوز به ایشان وفادار است.
بیشتر بخوانید:
دیدگاه ها برای این نوشته بسته شده است.