گروه سیاسی : در ادامه بخش اول گفت و گوی با صادق زیباکلام در «کافه خبر» روزگار پرس ، بخش دوم این گفت و گو را با محورهای آینده مناسبات رئیسی و اصولگرایان ، فضای پسابرجام و سمت و سوی تحولات سیاسی آینده کشور و … باهم می خوانیم :
کارنامه آقای رئیسی از نظر مردم در حوزه اقتصادی و معیشت ، مثبت نیست و نارضایتی مردمی چشمگیر است . دراین میان ، طیفی از اصولگرایان به دلیل اعتقاداتشان نگران نارضایتی مردم هستند و حس همدلی دارند، گروه دیگری از اصولگرایان ، چنین حسی ندارند ولی می دانند در انتخابات به رای مردم نیاز دارند ، بنابراین ، ولو به ظاهر از رئیسی انتقاد و با مردم همگامی می کنند به ویژه که این طرف و آن طرف ، از سوی رسانه ها و مردم مورد سؤال قرار می گیرند و بالاخره ، ناچار به موضع گیری می شوند. بخشی از اصولگرایان هم به میل یا اجبار مصلحت بر ادامه حمایت از رئیسی تاکید دارند . باتوجه به این فضا، مناسبات اصولگرایان و رئیسی برپایه صبر و انتظار است یا انتقاد ؟
اصولگرایان سیاست انتقادی یا سیاست مداخله ندارند و فکر نمی کنم سیاست صبر و انتظار هم خیلی مطلوب شان باشد، صبر و انتظار برای زمانی است که شما به صورت موقت به یک پدیده نگاه می کنید،آنها عملا از توان دولت رئیسی برای اصلاح جدی و کارساز امور ، دست شستهاند.
در واقع ، بیشتر از همه یعنی بیش از براندازها و سلطنت طلبها و اصلاح طلبان ، اصولگراها به آخر خط امید رسیدهاند .براندازها از ابتدا می گفتند که نظام ول معطل است، سلطنت طلبها هم از اول همین را می گفتند، اصلاح طلبها هم تقریبا بعد از ۸۸ و بعد از دولت اول روحانی دیگر ول کردند . تنها گروهی که تاکید داشتند با حذف رقیب ، اوضاع را سر و سامان می دهیم ، اصولگرایان بودند و حالا که اوضاع بر وفق مرادشان نیست از امید به ناامیدی رسیده اند. اصلاح طلبها و براندازها و سلطنت طلبها همه مثل آدمهایی بودند که می دانستند هیچ شانسی ندارند، مثل این می ماند که تیم فوتبال نساجی مازندران جلوی رئال مادرید بازی کند، معلوم است که نساجی ها ، هیچ شانسی ندارد . اصولگراها ، خود را در قامت رئال مادرید می دیدند و پیشاپیش از پیروزی قاطع خود مطمئن بودند اما در مصاف با واقعیت ها ، ناکام مانده اند. درواقع ، پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ برحلاف انتظارشان ، ضربه کمرشکنی به اصولگرایان زد و آنان را منفعل کرد. اگر دقت کنید می بینید که از بعد از انتخابات ۱۴۰۰ اصولگرایان دیگر نیستند. آخرین بار که ناطق نوری ، باهنر و لاریجانی و دیگر چهره های شاخص اصولگرایان ، موضع درست و حسابی و شفافی داشته اند ، چه زمانی بوده ؟ گهگاهی هم که مواضع کوتاه و پراکنده ای از اصولگرایان شناسنامه دار منتشر می شود ، خالی از انتقادهای مستقیم و غیرمستقیم نیست.
اگر در یک کلام بخواهید خلاصه کنید چند سیاست کلی بیشتر قابل تصور نیست، یا سیاست صبر و انتظار است، یا حمایت کامل و یا انتقاد . موضع اصولگرایان در قبال دولت رئیسی کدام یک از این سه سیاست است؟
هیچ کدام. آنها انقدر دولت آقای رئیسی را ناکارآمد می دانند که ترجیح می دهند چیزی نگویند. آنان به روحانی و مرحوم هاشمی و خاتمی انتقاد می کردند ولی رئیسی کار را به جایی رسانده که مانده اند، چه بگویند. من واقعا یک اصولگرای شناسنامه دار مثل ناطق نوری یا احمد توکلی ندیدم که در یک جمعی یا مثلا در مراسم هایی مانند محرم یا سالگرد امام یا هر رویداد دیگری در مورد مسائل مهم مملکت حرف بزنند.
یعنی می فرمایید بعد از انتخابات ۱۴۰۰ اصولگرایان در حوزه سیاسی به سمت سکوت و انفعال رفتند؟
اصلا واگذار کردند یعنی مسئله این است که این زمان ۹۰ دقیقه کی تمام می شود یعنی آنها تسلیم شدهاند، یعنی وضع جوری شده که اصولگراها شأن خودشان را بالاتر از آن می بینند که بخواهند در مورد کارنامه رئیسی صحبت کنند.
اگر بخواهید این وضعیت را مفهوم بندی کنید با چه کلمهای توصیف می کنید؟
وضعیت عجیبی است چون اصولگرایان ، عملکرد رئیسی را نه تایید می کنند و نه مخالفت و انتقاد. من از شما می پرسم، شما یک موضع گیری یا سخنرانی جدی از یک اصولگرای شناسنامه دار ظرف ۱ سال گذشته نشان دهید که در مورد رئیسی یا قالیباف یا مجلس یا سیاستهای کلان کشور سخن گفته باشند؟ هیچ چیزی پیدا نمی کنید.چرا ؟ چون آنها به این جمع بندی رسیدهاند که ما نه راه حلی داریم، نه حرفی برای گفتن داریم و نه انتقاد کردن و حرف زدن فایدهای دارد، آنها واقعا به ته خط رسیدهاند و سکوت کردهاند یعنی به سکوت در بن بست رسیدهاند و هیچ راه حلی ندارند.
بیشتر بخوانید:
پیامد این وضعیتی که ترسیم می کنید بر تحولات سیاسی کشور چیست؟ آیا وضعیت بستهتر می شود یا بازتر یا وضعیت موجود ادامه پیدا می کند؟
نه از فرط خوش بینی و خوش خیالی بلکه منطقا فکر می کنم فضای سیاسی کشور تحت تاثیر نهایی شدن احتمالی برجام ، به سمت باز شدن فضا حرکت خواهد کرد. من احیای برجام را اجتناب ناپذیر می دانم ، چه حکومت بخواهد و چه نخواهد این اتفاق خواهد افتاد. وقتی هم برجام امضا و کار تمام شود بنا بر دلایلی پیچیده ، اتفاقا فضای سیاسی بازتر خواهد شد.
سادهترینش این است که کشور نیاز به سرمایه خارجی و تجارت جهانی پررونق دارد و اگر تندروها میداندار باشند ، دستیابی به این اهداف نشدنی و حداقل ، بسیار دشوار خواهد بود …
تهرانیهای قدیم می گفتند وقتی شمال بارندگی است در تهران هم یک نسیمی می آید. محال است که در فضای خارجی ما یک تغییر و تحولات مهمی مثل برجام به وجود آید و رکن آن جذب سرمایه گذار خارجی و رونق تجارت جهانی باشد ، بعد بگویند قلم پای فرانسویها را خرد می کنیم اگر بیایند، امریکاییها را بیچاره می کنیم، ژاپنیها را که اصلا صحبتش را هم نکنید، آلمانیها که دو رو و منافق هستند، اتفاقا وقتی فضا اقتصادی باز شود چه حکومت بخواهد و چه نخواهد ، فضای سیاسی هم بازتر خواهد شد.
اگر قرار باشد، برجام امضا بشود اما جریان تندرو همان رفتار سال ۹۴ را انجام دهند،تغییر مثبت چشمگیری ایجاد نخواهد شد، اما دیگر ، بهانه ای هم به نام روحانی وجود ندارد تا کاسه و کوزه تقضیرها را سر او و دولتش بشکنند و مسئولیت نابسامانی ها، مستقیما ، متوجه رئیسی و حامیان قدرتمند پشت پرده او خواهد بود . بنابراین به گونهای اجتناب ناپذیر چه دوست داشته باشند و چه دوست نداشته باشند بعد از برجام فضا باز خواهد شد ، تا بتوانند از فواید احیای برجام استفاده کنند و بگویند یادتان است روحانی نکرد و نتوانست؟ ولی ما توانستیم و کردیم. این بغض مردم بابت گرانی ها و تنگنای معیشت را اصولگرایان هم ، می دانند و می فهمند و برای ترمیم اعتبار خودشان هم که شده ، مقداریفضا را باز خواهند کرد و تندروها را به حاشیه خواهند راند تا مجال گشایشی در توسعه سیاسی و توسعه اقتصادی فراهم شود.
آینده مناسبات اصولگراها و رئیسی را چگونه پیش بینی می کنید؟
اصولگرایان به عنوان یک جریان سیاسی تمام شده هستند، چون بعد از احیای برجام و پس از کلید خوردن گشایش توسعه سیاسی و اقتصادی، ایران وارد فضایی می شود که اصولگراها حرف و موضعی جذاب برای گفتن نخواهند داشت و ریزش پایگاه اجتماعی شان ، شدت می گیرد. از منظر حاکمیتی هم مدت هاست احساس نیاز به اصولگرایان و قدرت دادن به آنان ، کمرنگ شده است.
میانه روهای داخل حاکمیت در تحولات همیشه نقش تعیین کننده داشتند، اگر بخش میانه رو اصولگرا ، بخواهند ایفای نقش کنند، آیا شانس موفقیتی دارند؟
به شرط اینکه حاکمیت از آنها دعوت کند. حاکمیت از اصولگراها دعوت نمی کند چون نیازی ندارد، جامعه ما از نظر اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی انقدر پیچیدگی ندارد که شما یک آدمی مثل آنگلا مرکل بیاورید تا حکومت کند. اگر یک مقداری خبط و خطاها کمتر باشد خود رئیسی هم می تواند جلو ببرد، پس دلیلی ندارد حکومت از علی لاریجانی و باهنر و ناطق نوری و .. دعوت کند تا به میدان بیایند و بخشی از قدرت را عهده دار شوند.
یعنی معتقدید نیازی به تغییر رویکرد نیست و کافی است به همین مسئولان گفته شود ، تغییرات اعتدالی ایجاد کنند ، چالش ها حل و فصل می شود ؟
بله. ما انقدر نیاز به پیچیدگی نداریم و نیاز نداریم یک آدمی مثل خاتمی بیاید که بگوییم یک تغییر به وجود آمده است. فقط در یک حالت امکان دارد، اصولگراها به عنوان یک جریان معتدل و میانه رو به درون حاکمیت اجرایی برگردند، آن هم وقتی است که رئیسی ۳ سال باقی ماندهاش تمام شود و خود حاکمیت متوجه شود که رئیسی و امثال او ، ناکارآمد هستند و سرمایه گذاری روی آنان نتیجه ای ندارد و بعد بگویند حالا مثلا ، اگر ناطق نوری یا حسن خمینی رئیس جمهور شوند، چه خطری دارند ؟ اتفاقا با این ها هم می توانیم به یک جاهایی برسیم.
فرض کنید انتخابات مجلس آینده است، به لحاظ تایید صلاحیتها وضعیت چگونه خواهد بود؟
به واسطه برجام و باز شدن فضای کشور و نا کارآمدی قالیباف و مجموعه جریاناتی که الان مجلس را در دست دارند، فکر می کنم یک مقداری فضا را بازتر کنند.
حالا با اجازه ، چند سوال ارسالی مخاطبان روزگار پرس …
بفرمایید
پولی از مردم برای کمک به زلزله زدگان جمع آوری کردید . آیا از نحوه هزینه آن گزارشی داده اید؟
من ۳۰ تا گزارش دادهام و مخاطبین می توانند به صفحه اینستاگرام من مراجعه کنند و من آنجا دقیق گفتهام که چقدر پول به حسابم ریخته شده و چقدره بهره به پول تعلق گرفته و چقدر هزینه کردهایم. سال ۹۷ این حساب را دادستانی انقلاب بست و ۲ ماه تمام سنگی نبود که بردارند و زیر آن را نگاه کنند و ببینند، آنها دو تیم به دهکده امید فرستادند که اینها می گویند آقای فلانی انقدر گرفته ، آیا تو انقدر گرفتهای؟ آقای ایکس ۵ شاخه تیرآهن گرفته، آقای ایکس آیا شما این تیرآهنها را گرفتهاید؟ یعنی می خواهم بگویم دانه دانه چک کردند.
آینده سیاسی ایران را چگونه می بینید؟
من ذاتا آدم خوش بینی هستم یعنی فکر می کنم فضای سیاسی ایران می طلبد که آدم خوش بین باشد، در غیر این صورت باید به صف براندازها بروید و معتقد هستم که برجام اجتناب ناپذیر است و بعید به نظر می رسد شرایط سیاسی کشور با امضای برجام بسته بماند ضمن اینکه ضرورتی هم ندارد شما همچنان فضا را بسته نگه دارید، شما زمانی فضا را بسته نگه می دارید که نگران باشید و بترسید، اگر شما ترسی نداشته باشید دیگر چفت و بست نمی کنید. بنابراین وقتی که حاکمیت دارد احساس امنیت و آرامش می کند حالا محمدی هم یک چیزی بگوید.
با توجه به اینکه متهم به هواداری از رضاشاه هستید، موضع شفاف شما درباره او چیست؟
موضع من این است که ایران امروز مدیون ضرب شمشیر آقامحمد خان و چکمههای رضاشاه است، اگر این دو نمی بودند شاید الان خوزستان برای ایران نبود، شاید آذربایجان و کردستان برای ایران نبودند، بنابراین این چیزی که الان هست مدیون چکمه رضاشاه است، دوم اگر اسفند ۱۲۹۹ که کودتا شد یک عکس گرفته می شد و ۲۰ سال بعد که انگلیسها دارند رضاشاه را از کشور اخراج می کند یک عکس دیگر گرفته می شد و این دو عکس را کنار هم می گذاشتند شما نمی توانستید باور کنید که این همان ایران ۲۰ سال پیش است یعنی رضاشاه انقدر تغییر و تحولات به وجود آورده بود. در عین حال نه آزادی مطبوعات و نه آزادی بیان داشتیم و نه انتخابات آزاد داشتیم و مجلس، یک مجلس بله قربان گوی تعظیم کننده بود و زندانی سیاسی داشتیم و رضاشاه اصلا آدم انتقاد پذیری نبود و این یک واقعیتی است.
و بازداشت آقای تاج زاده ؟
من تا به الان یک کلمه حساب و دلیل منطقی درباره علت بازداشت تاج زاده و اینکه بگوید چرا ایشان را بازداشت کردهاند، ندیدم و نشنیدم .
۲۱۲۱۲
دیدگاه ها برای این نوشته بسته شده است.