نادیا زکالوند: دختر جوانی به نام «پریتی کوماری»، اهل روستای «بتیا»، برای اینکه بتواند معشوق خود را بدون مزاحمت ببیند، هر شب برق روستا را قطع میکرد.
چند شب بود که اهالی روستای بتیا (Bettiah)، از قطعیهای غیرمعمول هر شب برق متعجب شده بودند و از آنجاییکه بهترین زمان برای دزدیها، تاریکی شب است، از شرکت برق خواستند تا شبکه برق روستا را تعمیر کند.
اما در بررسیها مشخص شد که شبکه برق، مشکل زیرساختی ندارد و دلیل این قطعی برق را هیچ کس نمیفهمید. تا اینکه یک شب محلیها دختر و پسری را دیدند که در تاریکی شب به دیدن یکدیگر آمدهاند. سپس متوجه شدند، پریتی کوماری عاشق راجکومار، مردی جوان از روستای رقیب شده است و آنها برای اینکه بتوانند مخفیانه یکدیگر را ببینند، برق روستا را هر شب قطع میکردند.
در رسانههای هند ویدیویی از اهالی عصبانی این روستا پخش شده بود که نشان میداد مردم در تلاش برای کتک زدن مرد جوان هستند و پریتی در حال دفاع از اوست.
خوشبختانه این ماجرا پایان خوشی داشت؛ چراکه اهالی دو روستا تصمیم گرفتند این دو عاشق را به ازدواج یکدیگر درآورند تا دیگر آنها دردسرساز نشوند. آن دو هم با خوشحالی در معبد محلی بهطور رسمی ازدواج کردند.
منبع:
دیدگاه ها برای این نوشته بسته شده است.