نادیا زکالوند: اواخر جنگ جهانی دوم، دانمارک مانند بسیاری از مناطق دیگر با بیماریهای ذهنی دستوپنجه نرم میکرد. موسسههای روانشناسی متعدد دانمارک از بیماران روانی مراقبت میکردند. اما دانش زیادی از چیزی که در مغز این افراد رخ میداد، نداشتند.
در همان سالها که اروپا در آستانه صلح بود، دو پزشک دانمارکی از موسسهای وابسته به بیمارستان روانی ریسکوف در دانمارک، تصمیم گرفتند مغز بیمارانی را که فوت میکردند، با دقت بررسی کنند. به همین دلیل آنها مغز این بیماران فوتشده را موقع کالبدشکافی، بدون اطلاع خانوادهها، برداشتند و در این موسسه نگهداری کردند.
اکنون این مجموعه ۹۴۷۹ مغز در خود جای داده است که بهمرور در سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۲ جمعآوری شدهاند. بعدها که نگهداری آنها در موسسه مشکل شد، مجموعه را به زیرزمینی در دانشگاه دانمارک جنوبی منتقل کردند.
مغزها در سطلهای سبز مایل به زرد و درون ماده فرمالدئید نگهداری میشدند و موقع جابهجایی و انتقال آنها به دانشگاه، هر کدام از سطلهای حاوی مغز در سطلهای محکمتر سفیدرنگ قرار گرفتند.
درحال حاضر این مغزها درون قفسههای چرخان جای گرفتهاند و هر کدام از آنها متعلق به بیمارهای روانی خاصی هستند. بیماریهای زوال عقل، شیزوفرنی، اختلال دوقطبی، افسردگی بهترتیب ۵۵۰۰، ۱۴۰۰، ۴۰۰ و ۳۰۰ مغز را به خود اختصاص دادهاند. باقی مغزها هم مربوط به مشکلات روحی و روانی دیگر هستند.
وجود این مغزها در این زیرزمین، بیش از هر چیز بحث اخلاق در علم و جایگاه آن در دانمارک را به میان میکشد.
منبع:
دیدگاه ها برای این نوشته بسته شده است.