به گزارش خبرگزاری روزگار پرس، «با دو لیست وارد عرصه انتخابات می‌شویم.»، «شاید به لیست واحد نرسیم.»، «اصول‌گرایان مانند دوره‌های قبل به قالیباف و حدادعادل لبیک نمی‌گویند.» و … اینها قسمتی از اظهارنظر روزهای اخیر چهره‌های اصول‌گرا است که از تفرقه میان طیف‌های این جریان خبر می‌دهد.

اما علت این تفرقه میان اصول‌گرایان چیست؟ در پاسخ به این پرسش عباس سلیمی نمین، فعال سیاسی اصول‌گرا به خبرگزاری روزگار پرس می‌گوید؛«توهم و خود بزرگ پنداری برخی جریان‌های اصول‌گرا منجر به تبدیل شدن وحدت به عنوان حلقه گمشده میان اصول‌گرایان تبدیل شده است.»

باهنر بمبِ انتخاباتی را منفجر کرد، قالیباف و آقاتهرانی نفس راحت کشیدند /اصولگرایان با یک لیست می‌آیند یا چند لیست؟

مأموریت انتخاباتی خاتمی به جبهه اصلاحات به روایت رسولی /عارف به دنبال لیست دوم نیست

افول حداد عادل؛ از کارگردانی به بازیگری /شکاف در وحدت شکننده شورای ائتلاف با قالیباف!

وی تاکید می کند؛«ممکن است بخشی از جریانات درون اصول‌گرایی این تصور را در ذهن داشته باشند که به تنهایی می‌توانند همه جریانات درون این طیف را به سوی خود جلب کنند که این تصور بسیار غلط است، البته بالعکس آن هم غلط است به این معنی که کسانی این تصور را ایجاد کنند که سهم‌خواهی بیشتری را دنبال می‌کنند یا این تصور را در مورد خودشان به وجود بیاورند که به قواعد کار جمعی پایبند نیستند.»

در ادامه گفتگوی خبرگزاری روزگار پرس با عباس سلیمی نمین، فعال سیاسی اصول‌گرا را می‌خوانید:

********

* آقای سلیمی نمین! اخیراً چهره‌هایی نظیر باهنر و چمران به نکاتی در مورد لیست اصول‌گرایان در انتخابات آینده اشاره کرده و احتمال چند لیسته شدن را رد نکردند. پیش‌بینی شما از عملکرد گروه‌ها و احزاب اصول‌گرا به چه صورت است و ارزیابی شما از علت به وحدت نرسیدن اصول‌گرایان چیست؟

نرسیدن اصول‌گرایان به لیست واحد می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، به این ترتیب که توهم، سهم‌خواهی، سهم‌خواهی بیشتر یا عدم توجه محض به مقوله انتخابات همگی می‌توانند علت به وحدت نرسیدن اصول‌گرایان در انتخابات آینده تلقی شوند.

در حقیقت اگر معتقد به ایجاد شور و مشارکت بیشتر در انتخابات باشیم، طبیعی است که پایگاه رأی خودمان را تقسیم ‌نکنیم و در راستای استحکام پایگاه رأی کمک کنیم چراکه یکی از عوامل ایجاد استحکام پایگاه رأی ایجاد ائتلاف است، یعنی ائتلافی که می‌تواند موجب دلگرمی در پایگاه رأی شود و از طرفی تاثیر خوبی در میان کسانی که پایگاه رأی به حساب می‌آیند، ایجاد کند. غیر از آن نمی‌شود تلقی‌های مثبتی برای اصول‌گرایان در نظر گرفت.

نکته دیگر این است که اگر تصور کنیم خودمان به تنهایی می‌توانیم پایگاه رأی اصول‌گرایان را فعال کنیم، تصوری غلط و ناشی از برداشت خطا است.

برخی اصول‌گرایان تصور می‌کنند که می‌توانند همه را به سمت خود جلب کنند

ممکن است بخشی از جریانات درون اصول‌گرایی این تصور را در ذهن داشته باشند که به تنهایی می‌توانند همه جریانات درون این طیف را به سوی خود جلب کنند که این تصور بسیار غلط است، البته بالعکس آن هم غلط است به این معنی که کسانی این تصور را ایجاد کنند که سهم‌خواهی بیشتری را دنبال می‌کنند یا این تصور را در مورد خودشان به وجود بیاورند که به قواعد کار جمعی پایبند نیستند.

در هر صورت انتخابات مقوله‌ای است که حتماً باید نگاهی کلان به آن داشته باشیم به این معنی که تصور نکنیم نماینده‌ای با تعداد آرای کم، قدرت تاثیرگذاری خواهد داشت. در مجموع اگر می‌خواهیم مجلس و به ویژه نمایندگانی که ما انتخاب می‌کنیم بتوانند در ایجاد تحول موثر واقع شوند، باید به قواعد کار جمعی تن بدهیم.

به عبارت دیگر باید کاری کنیم که همه پایگاه رأی اصول‌گرایان به تعداد مشخصی از نامزدها رأی بدهند تا تعداد آرای کاندیداهای خودمان را بالا ببریم در غیر این صورت اگر پایگاه رأی را به سلایق و جریانات مختلف تقسیم کنیم، نشان از عدم فهم دقیق ضرورت‌ها در انتخابات است و خود این مسئله موجب خواهد شد که ما پایگاه رأی خودمان را نه‌تنها تقویت نکرده بلکه آن را تضعیف کنیم.

از اصلاح‌طلبان انتظار دارم رأی خود را چند پارچه نکنند

* به قضیه لیدری و جمع شدن احزاب در یک ائتلاف اشاره کردید که ذهن را به سمت شورای وحدت یا شورای ائتلاف هدایت می‌کند و از طرفی با توجه به اظهارنظرات در مورد رفتار انتخاباتی جبهه پایداری، سهم‌خواهی هم اذهان را به سمت جبهه پایداری می‌برد، آیا به نظر شما با وجود چنین شورا و جبهه‌ای در جریان اصول‌گرایان، تشکل های مختلف در این جریان می‌توانند به آن وحدت دست پیدا کنند؟

شرایط به این ترتیب نیست که وقتی قرار است ائتلاف صورت بگیرد، همه سلایق یکدیگر را قبول داشته باشند اما یک فهم دقیقی نسبت به انتخابات می‌تواند شکل بگیرد که براساس آن به وحدت برسند. به عبارت دیگر قرار نیست در هر ائتلافی، جریان‌های مختلف طیف اصول‌گرا در گرایش‌های فکری و تمایلات خودشان وحدت کنند، بلکه آنها می‌توانند نظرات خودشان را داشته باشند اما حداقل باید از یک فهم ساده و بسیطی از مسائل انتخابات برخوردار باشند.

البته این مورد فقط متوجه طیف اصول‌گرا نیست. برای نمونه انتظار بنده از طیف اصلاح‌طلب هم همین است که پایگاه رأی خود را چند پارچه نکنند چراکه در میان آنها هم زیاده‌خواه، تندرو و در مجموع افرادی با گرایش‌های مختلف وجود دارد. بنابراین اگر واقعاً برای منافع دراز مدت اهمیت قائل هستند باید ائتلاف را یک اصل پذیرفته شده بدانند.

اصول‌گرایان بدون رقیب نیستند

*بسیاری بر این باور هستند که جریان‌های مختلف اصولگرایان منافع کوتاه‌مدت را بر منافع بلندمدت ترجیح دادند. به عنوان مثال جبهه پایداری سهم‌خواهی می‌کند چراکه در مجموع اصولگرایان شرایط را بدون رقیب ارزیابی می‌کنند. با وجود چنین شرایط آیا امکان دارد اصول‌گرایان به وحدت برسند؟

شرایط برای اصول‌گرایان بدون رقیب نیست. قطعاً اصلاح‌طلبان حتی در تهران هم لیست خواهند داد بنابراین اصول‌گرایان بدون رقیب نیستند. ضمن اینکه چنین نگاهی غلط است چراکه حتی اگر ما اصول‌گرایان رقیب نداشتیم که داریم، باید بر روی افزایش آرای نامزدها تمرکز می‌کردیم چراکه نماینده‌ای با آرای پایین منشأ تاثیر چندانی نخواهد بود.

اصلاً فرض کنید رقیب وجود ندارد که این طور نیست اما بحث هدایت پایگاه رأی به سوی تمرکز و جلوگیری از دلسرد شدن، ما را به ائتلاف موظف می‌کند. در حقیقت دنبال کردن تفرقه منجر به کاهش انگیزه پایگاه رأی می‌شود و میزان مشارکت قطعاً کاهش پیدا می‌کند که این نکته اصلاً به نفع مصالح ملی نیست.

سلیمی نمین: اصلاح طلبان قطعا لیست می دهند /اصولگرایان نباید رأی خود را تقسیم کنند /نماینده با رأی پایین تاثیرگذاری ندارد

برخی اصول‌گرایان خود را شاخص می‌دانند

* زدن زیر میز وحدت، اصطلاحی است که در ادوار انتخابات اخیر و مشخصا در انتخابات مجلس یازدهم در مورد جبهه پایداری مطرح شد، به نظر شما در شرایط فعلی چه عامل یا گروهی در داخل اصولگرایان ممکن است زیر میز وحدت بزند؟

تصورات و ذهنیت‌های غلط منجر به زدن زیر میز وحدت در میان اصول‌گرایان شده است، به این معنا که برخی خودشان را ملاک تشخیص اصول و شاخص قلمداد می‌کنند. کما اینکه بعضی از جریان‌های اصلاح‌طلب خود را شاخص اصلاح‌طلبی می‌دانند و می‌گویند دیگران باید خودشان را با ما وفق دهند چراکه ما اصلاح‌طلب اصلی هستیم و بقیه هم اصلاح‌طلب حاشیه‌ای هستند.

چنین نگاهی در هر جایی معیوب است. اینکه در حاشیه انتخابات فردی ادعا کند که ما مبنای ارزیابی هستیم، بسیار فکر معیوبی است و به هیچ وجه پذیرفته نیست. شما هر کسی هستید اما در ارتباط با تشکل یک رأی دارید، از این‌رو ادعاهایی مبنی بر اینکه ما شاخص هستیم یک نوع فرار از تن دادن به قواعد است.

مورد دیگر این است که قبل از فعالیت برای مشارکت مردم در انتخابات، نخبگان یا گروه‌های سیاسی و جریانات مختلف وظیفه‌ای را بر عهده دارند، که این وظیفه عبارتست از مراجعه به رأی مردم. برای نمونه ما در جریان اصولگرا ۱۰ تشکل داریم، این تشکل‌ها باید به رأی اکثریت تن بدهند. اینکه ما خودمان را یک رأی برتر بپنداریم قطعاً نشان از معیوب فکر کردن در کار جمعی است.

*شما از اصلاح‌طلبانی صحبت کردید که خود را ملاک قرار می‌دهند، اقدامی که معمولاً از جریان تندرو مشاهده می‌شود، آیا در رابطه با اصولگرایان هم منظورتان اصولگرایان تندرو است که خود را ملاک قرار می‌دهند؟

می‌توان تعابیر مختلفی نظیر اصولگرایان متوهم یا اصولگرایان خودبزرگ‌پندار در نظر گرفت. قطعاً در همه طیف‌های سیاسی این قبیل پدیده‌ها را داریم، در حقیقت این رفتارها منحصر به یک طیف سیاسی نیستند.

اگر اصول‌گرایان وحدت نکنند حامیان فقط برای رفع تکلیف پای صندوق رأی می‌آیند

* چرا بر ارائه یک لیست اصرار می‌شود، آیا دو یا سه لیست بودن عیب محسوب می شود؟

بحث اصرار بر ارائه یک لیست واحد نیست اما شرط عقل است. البته اگر نیامدند هم نیامدند ولی ما وظیفه داریم که به پایگاه رأی کمک کنیم نه اینکه آن را سرگردان و دچار دلمردگی کنیم بلکه باید نشاط سیاسی ایجاد کنیم. شما زمانی می‌توانید نشاط را در پایگاه رأی خودتان تقویت کنید که به طرف مقابل ثابت کنید انگیزه تلاش برای پیشبرد امور جامعه را دارید اما در صورتی که آن پایگاه رأی دریافت کند مسئله شما چیز دیگری است و حاضر نیستید حتی یک قاعده بسیار ابتدایی را هم بپذیرید، طبیعی است که او مأیوس شده و انگیزه خود را از دست می‌دهد و یا اگر در انتخابات هم شرکت کند برای رفع تکلیف ملی و دینی خودش این کار را انجام می‌دهد.

۲۱۱۲۷