جواد مرشدی:آخرهفته گذشته را با درگذشت یکی از خالقین تفکر در عرصه فرهنگ و سیاست سپری کردیم،عماد افروغ. وی از مشق نوشتههای انقلاب بود آنچنانکه زمانی که برای تحصیل به انگلستان رفته بود بهصرف برگزاری تظاهراتی علیه آمریکا در مقابل سفارتخانه این کشور دستگیر و زندانی و سپس از آن کشور اخراج شد. مرحوم افروغ پس از اخذ مدرک دکترا در رشته جامعه شناسی در سمتهای مختلف آکادمیک فعالیت میکرد و سپس با حضور در عرصه انتخابات هفتمین دوره مجلس با رای اصولگرایان وارد مجلس شد، وی درآن مجلس ریاست کمیسیون فرهنگی را عهدهدار شد که به صرف نقدهای منصفانه همراه با استدلالهای علمی، اصولگرایان تندرو با وی کنار نیامدند و در آخر وی را کنار گذاشتند. پس ازاین انزوا بارها و بارها دوستان وی پیشنهاد حضور مجدد در عرصه سیاست را به او دادند که نپذیرفت و عدم حضور خود در مجلس را مفیدتر اعلام کرد. «روزگار پرس» در گفتو گو با محمد خوشچهره نماینده همدوره مرحوم عماد افروغ در مجلس شورای اسلامی به ارزیابی مواضع سیاسی و نوع نگرش وی به مردم پرداخته است.
شما در مجلس هفتم با مرحوم افروغ همدوره بودید، مواضع سیاسی ایشان را چگونه ارزیابی میکنید؟
شما با طرح این سوال بنده را محدود میکنید. منظور این است که ایشان جامعهشناس بودند و نمیتوان ناگهان، بدو ن در نظر گرفتن این رکن در مورد مواضع سیاسی ایشان صحبت کرد.
بااین تفسیر از تجزیه و تحلیل شخصیت ایشان شروع بفرمایید.
اولا فقدان دوست عزیز مرحوم دکتر عماد افروغ برای جامعه علمی، فرهنگی، ارزشی و جوامع سیاسی غم سنگینی است. در بیان خیلی ساده باید گفت ایشان یک استاد متعهد بودند و درحوزه جامعهشناسی هم تلاش زیادی کردند تا با مکاتب متعارف جهانی این علم آشنا شوند و در کنار آن هم با دغدغههای ارزشی و اسلامی که داشتند بتوانند مطالعات تطبیق خوبی را دراین زمینه راه اندازی کنند. ایشان در این خصوص بهعنوان کسی که مراحل آکادمیک دانشگاهی را طی کردهاند و در عین حال میخواهند در کشوری مثل ایران که فرهنگی و ژئوپولیتیک است و هم جغرافیای سیاسی عمیقی دارد و هم اسلامی است، نمره قبولی خوبی میگیرند. ایشان با اینکه تلاش کرده بودند مدارک عالی خود را از انگلستان بگیرند، ولی با توجه به بحثهای سلمان رشدی و برگردانده شدنشان، یک درکی از محیط خارج را در حدی که بتوانند قضاوت کنند داشتند. نمیخواهم مقایسه کنم ولی مرحوم شریعتی هم با رفتن به فرانسه یک درک خیلی خوبی از غرب پیدا کردند و بعد به مطالعه تطبیقی و انسانی پرداختند. بهنظر من مرحوم افروغ پایههای خوب اولیه این تطبیق را داشتند و در سیر تحصیلشان هم دانشگاههای مختلف را در ایران دیدند و در مجموع بیشتر ایشان را به صبغه فرهنگی میشناختند کما اینکه دوستی من با ایشان بیشتر در مجلس بود. ایشان در نهادهای انقلابی بودند و سابقه خدمت در سپاه فارس را داشتند که اینها هم تجربیاتی بودند در کنار سایر تجربیات ایشان.
عملکرد ایشان در مجلس چگونه بود؟
من ایشان را در مجلس یک آدم آزادهای دیدم که نسبت به مواضع و ارزشها غیرت داشتند و پیگیر مطالبات مردمی بودند، ایشان مردم دوست بودند و این مطالبهگری یکی از ویژگیهای ایشان بود، بهطوری که درحوزههای اجتماعی بهویژه دربحث حقوق شهروندی که درحقیقت حق مردم میشود پافشاری داشت. فارق از اینکه بخواهیم بگوییم همه حرفهای ایشان درست بوده یا خیر، همین ورود به این حوزهها که بتواند بهعنوان یک چهره آکادمیک از مطالعات و نظرات مردمی صیانت کند، خیلی ارزشمند است. ایشان درتقسیم بندیها با رای اصولگرایان به مجلس هفتم راه یافتند ولی اینکه بگویند ایشان و امثال ایشان صرفا اصولگرا هستند در حق ایشان جفا بود، بهنظر من ایشان در خیلی از حوزهها فراجناحی بودند.
ایشان اصولگرایی بودند که از سیاستها و اصول اصولگرایی عدول نکردند ولی همواره به برخی مسائل انتقادهایی داشتند. آیا این انتقادها وارد بود؟
بله، ایشان ضمن اینکه با سازکارهای اصولگرایی وارد مجلس شده بودند، ولی وی و برخی دوستان از جمله خود بنده به این قائل نبودیم که شخص را به اصولگرایی محدود کنند. ما معتقد بودیم حضرت امام را نمیتوانیم به یک جناح محدود کنیم و بگوییم چپ یا راست است. این فرمایش امام آویزه گوش ما بود که منشاءانحرافات درجناح بندی ها حُب و بغض است، ممکن است که یکی یک جریانی را دوست داشته باشد و بهخاطر آن، ایرادات آن را نگیرد و متعاقبا یک جناحی را دوست نداشته باشد و خوبیهای آن را نبیند که همانطور که عرض کردم، به فرمایش ایشان این انحراف است. ایشان فرمودند که باید رضای خدا را در نظر بگیرند که این یک دکترین خیلی قوی است که اصلا باید نظام جمهوری اسلامی را طبق آن یکبار بازنگری کنیم، باید جناحها را که بعضی وقتها با درندهخویی سیاسی بهجان هم میافتند، بازنگری کنیم. در اصولگرایان افرادی داریم که برخی ایدههای خوب اصلاح طلبی و تحولخواهی برجستهای دارند. متعاقبا در اصلاح طلبان هم افراد متدینی داریم که تدینشان از خیلی از افرادی که معتقدند در اصولگرایان این وِیژگی بالاست بالاتر هستند. ایشان یک ویژگی آزادیخواهی و فراجناحی داشتند که برای همه مشهود بود، متاسفانه این واژه در مجلس برای خیلیها حرف خوبی نیست. ما بااینکه در جناح اصولگرایان بودیم تحت عنوان اصولگرایان مستقل تحولخواه، خواهان تصحیح مواردی بودیم و این خود یک جریان شد که تا آنزمان سابقه نداشت، در این جریان سعی شد با حفظ همه اصول و مبانی اساسی نظام با برخی انحرافاتی که در اصولگرایی دیده میشد، مقابله و در حقیقت اعتراض کنند. خوشبختانه این ویژگی در ایشان بود بهطوری که مثلا در دولت نهم و دهم که تحت عنوان عدالت و مهرورزی روی کار آمده بود از همان ابتدا حساسیت ایشان و ما درارتباط با اینکه موضع اشتباه نگیرند و بر اساس آنچه گفته میشود عمل کنند بالا رفته بود.
در خصوص این نوع موضعگیریها بهمورد مصداقی خاصی هم میتوانید اشاره کنید؟
بنده و دوستانی که اطراف مرحوم افروغ بودیم جزو پانزده نفر اصلی شورای مرکزی اصولگرایان مجلس بودیم ،بخاطر دارم ایشان درجلسه ای با ۴ ، ۵ وزیر دولت نهم که افراد متدین و با معیارهای ارزشی بودند بهعنوان مخالف صحبت کرد و این موضوع خیلی عجیب بود چرا که عضو شورای مرکزی اصولگرایان بیاید و از دولتی که بهعنوان دولت ارزشی مطرح شده، انتقاد کند. صحبتهای ایشان باعث شد ۴ ، ۵ وزیر احمدینژاد رای نیاورند، حرف ایشان این بود که ما حاضریم پشت سر اینها نماز بخوانیم ولی حاضر نیستیم آموزشو پرورش و نفت و برخی وزارتخانهها را به شخصی دهیم که اصلا تجربه و تبحر ندارد و ضربه میخورد. حرف مجلس و رئیس جمهور وقت این بود که یک سال میثاق گرفته شده و اگر نشود…حرف ما این بود که یک روزش هم زیاد است و ایشان با پا فشاری قوی که داشت، در باره وزیر پیشنهادی صحبت و با آنان مخالفت کردند. خوشبختانه با اینکه ما محدود بودیم تلاشهای ایشان باعث شد چهار پنج وزیر که از دوستان ما هم بودند و خودشان میگفتند که شما هم خودت را خراب میکنی و هم آخرتت را، رای نیاوردند. الآن جوانهایی را در دولت جاری داریم که انتخاب شدهاند و بهسرعت هم برداشته شده اند ، در حقیقت با استعفا، شخص مستعفی را ضایع کردهاند .حتی روحانیون فعال مجلس نیز حرفهای افروغ را تایید میکردند. حرف ما این بود که صرف خوب یا متحد بودن ۵۰ درصد است و توانا بودن ۵۰ درصد دیگر است که خیلی هم مهم است در مجلس ایشان در مقابله با انحرافات فرهنگی را پیشه خود قرار داده بود و در محافل آکادمیک هم اگر چه مورد جفا قرارگرفت و مجبور شد محل تدریس خود را عوض کند، تلاشهای خوبی داشت و دانشجویان خوبی تربیت کرد و آثار قلمی خوبی از خود برجای گذاشت.
چه شد که پس از مجلس هفتم ایشان دیگر برای حضور در مجلس کاندید نشدند ؟
ایشان یکی از افرادی بودند که در مجلس توسط برخی از نیروهای افراطی حاضر، خیلی مورد جفا قرار گرفت و اذیت شدند از این رو دیگر حاضر نشد به دعوتهای دوستان جامه عمل بپوشاند و در دورههای دیگر نیز کاندیدای نمایندگی مجلس شود. من در این مدت در افراد خوشفکر هر جناح دیدیم که قضاوت مثبتی از ایشان دارند و در نهایت اینکه به صرف برخی برخوردها مجلس و نظام از استفاده از ایشان در تصمیمات استراتژیک محروم ماند، اگر چه ایشان موردی دعوت می شدند ولی جای ایشان در تصمیات فرهنگی که می توانست جلوی افراط و تفریط ها را بگیرد خالی بود.
بشتر بخوانید:
۲۱۲
دیدگاه ها برای این نوشته بسته شده است.