رسول سلیمی: یکسال به انتخابات مجلس شورای اسلامی مانده و اصلاح طلبان و اصولگرایان در حال بازسازی آرایش سیاسی خود هستند. اصولگراها با رویش تشکیلاتی، کوشش میکنند با عبور از سنتگرایان و الیت قدرت سه گانه حداد، قالیباف و رئیسی، راهی جدید برای برآوردن آرمانهای انقلابی پیدا کنند. «شریان»، تشکیلاتی است که نمایندگی این جریان جوان را بر عهده گرفته و در برابر پیرمردهای محافظهکار در تشکیلات «شانا» قرار دارد. محافظهکارانی که در برابر سیل مطالبات جامعه اصولگرا، تن به تغییر در دولت نمیدهد و از یک سو قالیباف در مجلس و از سوی دیگر رئیسی در دولت، مانع از تغییر تکنوکراتهای ناکارآمد در دولت سیزدهم میشوند.
در مقابل، اصلاح طلبان در گذار از بازسازی تشکیلاتی، هدف انتقادات گفتمانی قرار گرفتند. آرمان اصلاحات که از خرداد ۷۶ دنبال انجام اصلاحات در چارچوب قانون اساسی بوده، حالا با سیل مطالبات معترضان کف خیابان و ناامید از وضع موجود قرار دارد. اهمیت خیابان از آنجا برجسته میشود که طبقه متوسط جامعه ایرانی ناامید از هرگونه اصلاح در روش و راهبرد سیاستگذار کلان، مسیر مهاجرت را در پیش گرفته و بخش ضعیفتر این طبقه در مبارزه با فشارهای اقتصادی شکست را پذیرفته و به طبقه ضعیف جامعه پیوسته است.
سیاست در شرایط فقدان سیاست
گفتو گو با حاکمیت به گفته فعالان اصلاح طلب متوقف شده و حتی عاملان گفتو گو مورد سرزنش تندروهای اصولگرا قرار گرفتهاند. در نهایت هنوز اصلاح روشها به ایجاد مسیری مطلوب برای جامعه منجر نشده است. قانون حجاب اصلاح نشده و قانون برگزاری اجتماعات نیز به نتیجه نرسیده است. فشار به رسانهها و مطبوعات بعد از اعتراضات سراسری مهرماه افزایش یافته است و روزی نیست که حملات سازمانیافته برخی رسانههای اصولگرا علیه مطبوعات اصلاح طلب، هدفی به جز حذف رقیب را دنبال نکند. مسیری برخلاف وعدههای دولت سیزدهم برای آزادی مطبوعات و رسانهها که نمود آن دیدارهای انتخاباتی ابراهیم رئیسی با مدیران مسئول روزنامه های اصلاح طلب، یک هفته مانده به انتخابات ۱۴۰۰ بود.
وعدههایی که به نامه اعتراضی محمدرضا عارف خطاب به رئیسی، منجر شد. عارف در آن نامه از رئیسی خواسته بود «کلیه فشارها از اعضای هیئت علمی و دانشجویان در دانشگاهها را رفع کند، به فضای امنیتی در دانشگاه پایان دهد و تمامی احکام و محدودیتهای صادرشده علیه دانشجویان و اعضای هیئت علمی را ملغی نماید»
در چنین شرایطی برای هرگونه کنشگری اصلاح طلبان در فضای سیاسی امروز، چند سوال مهم مطرح است. آیا مسیر اصلاحات از انتخابات میگذرد؟ آیا برای اصلاح وضع موجود نیاز به ابزار قدرت در قوه مجریه و مقننه است؟ آیا الزاما اصلاح وضعیت موجود از مسیر دسترسی به قدرت ساختاری میگذرد؟ آیا با تجربه اصلاحات، اصلاح در چارچوب قانون اساسی ممکن است؟ نسبت اصلاح طلبان با تغییرطلبان قانون اساسی در داخل و خارج چیست؟ تغییر طلبان قانون اساسی در داخل و خارج، چه تفاوتی با هم دارند؟ آیا نهاداصلاح طلبی قادر به نمایندگی مطالبات کف خیابان خواهد بود؟
برآیند پاسخ به این سوالات، اصلاح طلبان را در برابر متغیرهای «سیاستهای جمهوری اسلامی»، «مطالبات کف خیابان» و «تغییر طلبان داخلی و خارجی» به سه مسیر رهنمون نموده است. مسیرهای متفاوتی که در راهبرد اصلاحات هم نظر اما در روش اجرا و هرگونه کنشگری با چشمانداز انتخابات ۱۴۰۲، بهگونه ای متفاوت عمل میکنند.
سه راهی تاکتیکی در راهبرد واحد اصلاحات
در چنین چارچوبی شاهد نظرات متفاوت حول مفهوم اصلاح طلبی بین احزاب اصلاح طلب هستیم. در این راستا سعید نورمحمدی سخنگوی حزب ندای ایرانیان گفته: «هیچ صحبتی در جبهه اصلاحطلبان در خصوص انتخابات مجلس آینده و شرکت در آن نشده است. اتفاقاتی طی چند ماه گذشته در کشور رخ داده که اصلاحطلبان نمیتوانند نسبت به آن تحولات بیتفاوت باشند. اصلاحطلبان باید هم تحلیل کافی و هم پاسخ مناسبی برای جامعه و پایگاه اجتماعی خودشان داشته باشند و بدون آن، صحبت در مورد انتخابات بیمعناست.»
سخنان سعید نورمحمدی در حالی است که مصطفی کواکبیان میگوید: «جبهه اصلاحات شامل طیفهای مختلف هست، یک عده میگویند ما تحت هر شرایطی در انتخابات باید شرکت کنیم، یک عده هم معتقدند انتخابات دیگر مهم نیست و از حالت رقابتی خارج شده و به آن اعتقاد ندارند، ما در حزب مردمسالاری هیچ کدام از این دو دیدگاه را نه تایید میکنیم و نه رد، ما میگوییم؛ اگر در انتخابات افرادی از ما حضور داشته باشند و تایید صلاحیت بشوند، حضور پر رنگ خواهیم داشت و لیست هم میدهیم.»
مصطفی رسته مقدم عضو شورای مرکزی حزب اصلاح طلب اتحاد ملت نیز، در سخنانی کاملا متفاوت، معتقد است «طیفی از اصلاح طلبان دست بالا را دارند که در حالت خوشبینانه به چارچوب موجود علقه و علاقه عاطفی دارند، این در حالی است که بدنه اصلاح طلبان، حداقل از لحاظ عاطفی چنین پیوندی را ندارند و به جای کارویژه حفظ این چارچوب، به نهادینه کردن، تثبیت و تعمیق دموکراسی میاندیشند ولو که مستلزم گذار مسالمتآمیز باشد. اصلاح طلبان با استراتژی کنونی نه تنها در سپهر سیاسی ایران حرفی برای گفتن نخواهند داشت بلکه نوع عملکردشان به نوعی عدول از اصلاح طلبی است.»
علیمحمد نمازی، فعال سیاسی اصلاحطلب هم معتقد است: «البته در حال حاضر شرایط برای برگزاری انتخابات وجود ندارد چراکه مردم بسیار ناامید بوده و به اینگونه اقدامات دست رد میزنند. نارضایتی در کشور رو به افزایش است و گویا مسئولان یا نمیخواهند یا نمیتوانند اقدامی حداقل در عرصه اقتصادی انجام دهند تا به این ترتیب تنگناهای معیشتی مردم کمتر شود.»
نمازی تاکید می کند «جناحی که در حال حاضر قدرت را در دست دارد، قدمی در ارتباط با پاسخ به اعتراضات مردمی برنمیدارد تا بتوانیم شاهد تامین خواستههای مردم باشیم؛ چراکه معتقدیم راه حل مشکلات در داخل کشور است»
استعفای بهزاد نبوی؛ زنگ خطر برای اصولگرایان
در چنین شرایطی، استعفای بهزاد نبوی از جبهه اصلاحات، تحلیل دیگری را نیز برجسته کرد. روزگار پرس در گزارشی تحلیلی اذعان کرد «سرعت رادیکالیزه شدن کف خیابان بیشتر از سرعت اصلاحات نهادی و ساختاری نهادهایی همچون جبهه اصلاح طلبان است و با سرعت گیرهای فعلی نهادهای حاکمیتی و دولتی برای جلوگیری از حضور اصلاح طلبان در انتخابات و ردصلاحیتهای گسترده آنها، امید جامعه برای انجام اصلاحات از طریق نهاد جبهه اصلاح طلبان از میان رفته است. نتیجه آنکه رادیکالیزه شدن کف خیابان، جبهه میانهروها را تحت فشار قرار داده که یکی از نشانههای آن را میتوان در خروج بهزاد نبوی از صحنه نهاد اصلاح طلبان ارزیابی کرد.»
خروج بهزاد نبوی از مهمترین تشکیلات اصلاح طلبان از آنجا زنگ خطر برای اصولگرایان بهشمار میرود که این «کنارهگیری بیش از آنکه برای اصلاح طلبان مسئله باشد، نمایانگر خروج میانهروها از مسیر اصلاح وضع موجود از مسیر نهادهای اصلاح طلب است. زنگ خطری برای اصولگراها که بیش از قبل خود را در مقابل رادیکالیزه شدن خیابان در فقدان نهادهای مصلح، تنها خواهند دید.»
چالشی که گمانه زنیها برای بازگشت بهزاد نبوی را مطرح کرد و روزنامه آرمان در همین ارتباط نوشت: «آقای نبوی بهرغم میل باطنی خود با توجه به رایزنیهایی که با وی صورت گرفته در دور آینده و حداقل در طول یک سال آینده مسئولیت ریاست این جبهه را بپذیرد و جبهه اصلاحات در شرایط کنونی بتواند نقش خوبی را برای ایجاد اتحاد بیشتر بین ملت انجام دهد.»
در همین راستا، محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران درباره استعفای نبوی به اقتصادنیوز گفت: «اکثریت اعضای جبهه دوم خرداد نسبت به استعفای آقای بهزاد نبوی نظر مساعدی ندارند و قائل به آن هستند که مدیریت خود را ادامه بدهند؛ ولو اینکه برخی دیدگاه های رادیکال بین اعضای جبهه دوم خرداد با سلیقه اکثریت جبهه همراه نباشد.»
عطریانفر درباره بازگشت عارف به ریاست این جبهه هم گفت: «ممکن است آقای عارف برگردند و این رجعت دور از ذهن نیست اما، بازگشت ایشان مستلزم آن است که آقای عارف قائل به پذیرش این مسئولیت باشند.»
رودخانهای در «مسیر» طغیان یا آرامش؟
یکسال به انتخابات۱۴۰۲ مجلس شورای اسلامی مانده است. بخش قابل توجهی از معترضان در کف خیابان با فروکش کردن اعتراضات مهرماه ۱۴۰۱، در انتظار تغییرات اساسی در وضعیت موجود بودند. قوت گرفتن مسیر خیابان برای بیان اعتراض، یکی از نشانههای معنادار ناکارآمدی نهادهای سیاسی رسمی در جامعه است. رودخانهی انتظارات و مطالباتی که اگر احزاب نهادهای سیاسی، نتوانند آنها را نمایندگی کنند، به خروش از مسیر رودخانه و سیل ویرانگری تبدیل خواهد شد. چشماندازی که با تکرار محدودیتها و فشارها به احزاب و تشکلهای اصلاح طلب، پیامدهای بعد از انتخابات۱۴۰۰ را تکرار خواهد کرد.
۲۱۶۲۱۳
دیدگاه ها برای این نوشته بسته شده است.