مهدی غنی ، مورخ : کاری که دکتر مصدق به پشتیبانی ملت انجام داد دو بخش اساسی داشت: ۱- خلع ید از شرکت نفت انگلیس از صنعت نفت ایران ۲- اصلاح قانون انتخابات و برقراری انتخابات آزاد.
طبیعی بود که کسانی که با این دو کار منافع شان ضربه می خورد ، بیکار ننشینند و با حاشیه سازی و مسئله آفرینی مانع این اقدامات شوند که نهایت این تلاش ها کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرنگونی دولت ملی بود. به نظر میرسد این حواشی موجب شد عظمت و اهمیت این اقدامات کمتر دیده شده و مسئله خلع ید، تنها به عنوان اختلافی برسر استخراج و فروش نفت تقلیل داده شود.
بهترین سندی که حقانیت کار مصدق را نشان میدهد، سیزده سال پس از کودتا توسط محمدرضاشاه منتشر شد. او در کتاب انقلاب سفید نوشت: « بعد از رفتن پدرم مدتی مدید کارها در ظاهر به دست یک عده ایرانی ولی در عمل قسمتی به دست سفارت انگلستان و قسمت دیگر به دست سفارت روس انجام میگرفت و بهطوری که در کتاب ماموریت برای وطنم شرح دادهام صبح مستشار سفارت انگلستان با یک لیست انتخاباتی به سراغ مراجع مربوطه میآمد و عصر همان روز کاردار سفارت روس با لیست دیگری میآمد … متاسفانه من ۲۰ سال تمام از دوران سلطنت خودم با چنین مجلسهایی سروکار داشتم و همیشه میدیدم که آنها در برابر هر اقدام اصلاحی که متضمن نفع اکثریت ملت بود، ولی به نحوی از انحاء به منافع اقلیت حاکمه لطمه میزد، سدی از مخالفتها و کارشکنیها پدید میآمد که آن اقدام را خنثی و بیاثر میکرد….همواره انتخابات با انواع تقلبها و سوءاستفادهها و تهدیدها و تطمیعهایی همراه بود که نه فقط در جریان انتخابات انجام میگرفت، بلکه حتی امر قرائت آرا را نیز شامل میشد. بهخصوص آخرین انتخاباتی که قبل از قیام ملی مرداد۱۳۳۲ انجام یافت…».
یعنی شرکت نفت فقط در جنوب ایران مستقرنبود، حاکمیت را قبضه کرده بود. از طرفی انتخابات مجلس که پایه اساسی مشروطیت بود، از دسترسی مردم خارج شده بود.
محمدرضاشاه درکتاب مأموریت برای وطنم نیز این حاکمیت مطلقه شرکت انگلیسی را بر ایران تأیید کرده است: «ما از رفتار تحکم آمیزبیگانگان خسته شده و از اینکه شرکت نفت به ما به چشم ولی نعمت می نگریست به ستوه آمده بودیم. … طرز سلوک آنها چنان بود که پنداری سرتاسرکشور ایران ملک طلق آنهاست».
با این اعترافات آشکار، نیازی به اسناد دیگر نیست که نشان دهد دکتر مصدق درحقیقت با یک حاکمیت وابسته به اجنبی درافتاد نه یک شرکت نفت. او با بیرون کردن شرکت نفت انگلیس، حاکمیت ایران را تغییرداده بود و درصدد بود مناسبات استبدادی را به قانون اساسی مشروطه برگرداند که نمایندگان پارلمان را مردم انتخاب کنند. از همین رو ، نبردی سهمگین میان دولت ملی با استعمارخارجی و مستبدینی که از حاکمیت قانون فراری بودند، درگرفت.
از دست رفتن چنین لقمه چربی برای دولت انگلیس و شرکتهای نفتی، قابل گذشت و چشم پوشی نبود، بویژه که ملل دیگرچون مصر، عراق و هند هم – به گفته رهبرانشان- از نهضت ملی ایران الهام و قوت قلب گرفتند تا حقوق خود را از استعمارگران بازستانند و این برای دول استعماری خطری عظیم به شمارمیرفت. بنابراین باید نهایت تلاش را برای سرنگونی این دولت انجام میدادند:
۱– تحریم
اکنون پس از گذشت ۷۰ سال از کودتا، نخست وزیرانگلیس آقای جک استراو در کتاب باارزشش «کار، کار انگلیسی هاست» حقایق آن دوران را بازگو کرده است. ازجمله میگوید شرکت نفت ایران و انگلیس، هنگام خروج نیروهایش از آبادان به آنها دستور داده بود تجهیزات باقیمانده را خراب کنند تا دیگر نشود از آنها استفاده کرد و تا جایی که میشد ردپایی هم از خود نگذاشته بودند. همچنین سران شرکت با همه غولهای نفتی جهان نشسته بودند که باید اجماعی جهانی برای تحریم نفت ایران شکل بدهند وگرنه حرکت مصدق فراگیر خواهد شد و منابع نفتی دنیا را از کفشان خواهد ربود.
مصدق برای مقابله با این فشار، ضمن تأکید بر مذاکره و دیپلماسی فعال، به نیروی خلاقه مردم تکیه کرد و بنای یک اقتصاد بدون درآمد نفت را گذاشت، که درهمان مدت کوتاه، رشد و شکوفایی تولید غیرنفتی آغازشد.انورخامه ای درکتاب «اقتصاد بدون نفت» خود با ذکر آمار و ارقام این واقعیت را نشان داده است.
۲– تحریک
دومین ترفند آنان تحریک قشرهایی از جامعه بود که از ادامه نهضت، احساس خطرکنند و به مخالفت با دولت ملی برخیزند. با شناخت عینی و تاریخی که انگلیسی ها از این اقشار داشتند و نفوذشان، با هرکدام متناسب با انگیزه ها، حساسیت ها و تمایلات خودشان برخورد میکردند. برای تحریک روحانیت تبلیغ میکردند که دولت مصدق به تودهای ها و کمونیست ها میدان داده و آنها به زودی حاکم خواهندشد و چیزی از دین و دینداری باقی نخواهندگذاشت. قبل از کودتا آیت الله طالقانی در منزل آیت الله بهبهانی مشاهده میکند نامه های زیادی از زبان کمونیست ها خطاب به روحانیون با خط قرمز نوشته اند که آنها را تهدید به مرگ کرده بودند. دکتر فاطمی دریادداشت های پس از کودتا می نویسد افراد حزب توده را در۲۳ تیر۱۳۳۰به تظاهرات درخیابان ها کشاندند و از سوی دیگربدون اجازه دولت عوامل شهربانی تیراندازی و چند نفر را کشته و زخمی کردند. این حادثه موجی از مخالفت با دولت را برانگیخت. درحالیکه سرلشکر زاهدی وزیرکشور و سرلشکر بقایی رئیس شهربانی هر دو از نزدیکان دربار بودند(کتاب با چشمی گریان تقدیم به عشق).
۳– تفرقه
به فداییان اسلام می گفتند شما بودید که فداکاری کردید و مصدق را یاری کردید، حالا او به شما بی اعتنایی کرده و خواسته های شما مثل بستن مشروبفروشی ها، اجباری کردن حجاب درادارات و.. را پشت گوش می اندازد (نطق آیتالله طالقانی درمزاردکترمصدق سال ۱۳۵۸). عامل نفوذی چون مظفربقایی را کنار آیتالله کاشانی داشتند که دائم ایشان را علیه دکتر مصدق وسوسه می کرد. حزب توده هم با نشریات متعددش مثل به سوی آینده، چنین تبلیغ میکرد که مصدق دل به امریکایی ها بسته و میخواهد با تکیه به آنها با انگلیس درافتد، بنابراین او یک فئودال متکی به امریکاست. این نشریات مصدق و جبهه ملی را عامل امپریالیسم امریکا معرفی می کردند. همچنین چندتن از عناصرجبهه ملی که بعدها معلوم شد با کودتاچیان مرتبط شده بودند، به مخالفت و کارشکنی علیه دولت مصدق و ایجاد شکاف درجبهه ملی کمر بستند.
بیشتر بخوانید :
۴– تهدید و ترور
بخشی از اقدامات زمینه ساز کودتا، ایجاد فضای وحشت و تهدید بود. ۹ اسفند ۱۳۳۱شاه چنین وانمود کرد که به عنوان اعتراض می خواهد از ایران خارج شود. برنامه ای بود که عده ای به حمایت از شاه، به دکتر مصدق حمله کرده و اورا به عنوان مخالف شاه، به قتل برسانند. اما این برنامه با هوشیاری دکتر مصدق و یاری برخی دوستداران وی ناکام ماند. بعد در سوم فروردین ۱۳۳۱ حسین ذبیح پور محافظ ویژه رئیس شهربانی مفقود شده و چندروز بعد جسدش در بیابانهای کرج پیداشد. بعد از انقلاب مشخص شد کودتاچیان او را به قتل رسانده بودند. در ۳۱ فروردین ۱۳۳۱ محمود افشارطوس مفقود شد و پس از پیگیری ها جنازه شکنجه شده وی درغار تلو لواسان پیدا شد. هدف این بود که سازمان افسران ملی را کشف کنند و وضعیت حکومت ناپایدار و ضربه پذیرو جامعه ناامن جلوه کند.
۵– کودتا
سرانجام پس از زمینهسازی های نامبرده، برنامه کودتا توسط انگلیس طراحی و با همکاری آمریکا عملی شد که اسناد و چگونگی آن در سالهای پس از انقلاب آشکارشده است.
پی نوشت:
۱- پهلوی محمدرضا، انقلاب سفید، چاپ ۱۳۴۵، صفحات۱۰۳ تا ۱۰۶
۲- پهلوی محمدرضا، مأموریت برای وطنم، چاپ دوم، ۱۳۵۰، ص ۳۷۹
۲۱۲۱۶
دیدگاه ها برای این نوشته بسته شده است.