ریحانه اسکندری: یکی از آنها علی کشتکار است.پسرمحجوبی از استان فارس.کسی که مدال برنز آسیا را بر گردنش دارد اما بی توجهی هایی که به او شده فقط دلسردی را برایش به ارمغان آورده است.کشتکار یکی از کسانی است که بدون تعارف کارد به استخوانش رسیده.

علی ظاهرا گلایه های زیادی داری که البته بارها و بارها خجالت کشیده ای آنها را بیان کنی.

۶ ماه است از مسابقات جوانان آسیا برگشته ام.بعد از چندین بار اعزام نشن از طرف مدیریت قبلی،خدا را شکر که با آمدنسجاد انوشیروانی این اتفاق افتاد و تیم به این مسابقات اعزام شد.هنوز هم که هنوز است فکر می کنم مدال برنز،کمترین حق من در این مسابقات بود.

چطور؟

ما در مسابقات قبلی اعزام نشدیم.جدول آن مسابقات را که نگاه می کنم ،می بینم که می توانستم به راحتی در لاس وگاس کره شمالی با ۱۰ کیلو زیر رکورد در هر ۲ مسابقه مدال طلا بگیرم اما فدراسیون قبلی تیم را اعزام نکرد.

فکر می کنی دلیلش چه بود؟

نمی دانم اما به جای عذرخواهی از وزنه برداران،خیلی از ما محروم شدیم.می گفتند باید مثل گلادیاتور تمرین کنید و به فکر مسابقه نباشید.مگر می شود تمرین بدون مسابقه؟ضمن اینکه من خیلی حرف دارم.از آسیایی که برگشتم هیچ ارگانی حتی به من ورزشکار یک زنگ هم نزد.نه از نماینده مجلس مان خبری شد و نه از فرماندار.شورای شهر هم که هیچ.تنها کسی که مثل همیشه پشت من بود هیات استان شهرستان و شخص آقای حبیبی بود و البته یکی از پیشکسوتان که سه میلیون به من دادند.واقعا ممنوم از ایشان.من راستش توقعی از هیئت استان نداشتم.چون شرایط را درک می کنم و بالاخره دارم عملکرد شان را می بینم.

ظاهرا دلت حسابی پر است.

رفتم پیش مسئولان در شورای شهر.گفتند که باید اداره کل به ما نامه می زد تا ما به شما جایزه بدهیم.بعد هم گفتند الان دیگر ۴۰ روز گذشته است و چیزی به شما تعلق نمی گیرد.من همین امسال و در سال ۱۴۰۱ مدال گرفتم این چه حرفی هست که می زنند؟آقایان کاش حداقل یک پیام تبریک برای من ارسال می کردید.من که دیگر از مسئولان استانم توقعی ندارم چون به نظر می رسد آنها چیزی از ورزش متوجه نمی شوند.من بهترین حامی ام را دارم و به عشق آنها،تمرین می کنم و وزنه می زنم.حامیان من مردم شهرم،استانم و کشورم هستند و همین برای من کافی است.

بیشتر بخوانید:

۲۵۱۲۵۴