نادیا زکالوند: در تحقیقی که سال ۲۰۱۷ در آمریکا انجام شد، نشان داد که حداقل یکی از والدینِ ۱۲درصد از جوانان زیر ۱۸ سال به الکل معتاد بودند. در بررسی‌های سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ هم معلوم شد از هر ۸ کودک، ۱ کودک با پدر یا مادر معتاد به مواد مخدر زندگی می‌کند.

کودکانی که با والدین معتاد به الکل یا مواد مخدر زندگی می‌کنند، ۴ برابر بیشتر از کودکان دیگر در خطر ابتلا به اعتیاد در سنین کم هستند. همچنین والدین معتاد ۳ برابر بیشتر از والدین دیگر احتمال دارد به فرزندان خود صدمه بزنند یا ۴ برابر از دیگران، کودکان‌شان را نادیده بگیرند.

اثر اعتیاد والدین روی کودکان

کودکانی که کنار والدین معتاد بزرگ می‌شوند، از نظر احساسی و رشد گرفتاری‌های متعددی پیدا می‌کنند. این کودکان معمولا در خطر بدرفتاری‌های فیزیکی، احساسی یا حتی جنسی هستند. این نوع بدرفتاری‌ها می‌تواند به کودکان صدمه زده و پیامدهای منفی طولانی‌مدت و ویرانگری روی آنها داشته باشد.

والدین معتاد نمی‌توانند در قبال فرزندان‌شان احساس مسئولیت کنند و کودکان دچار مشکلات بسیاری شده و در خطر ابتلا به افسردگی، اضطراب، اعتیاد، عزت نفس پایین، اختلال کم‌توجهی-بیش‌فعالی یا روابط نامناسب قرار می‌گیرند. این کودکان حتی در خطر ابتلا به آسم، میگرن و اختلال‌های ذهنی یا احساسی هستند.

آسیب‌های فیزیکی، احساسی و جنسی در کمین کودکان دارای والدین مبتلا به اعتیاد

چرخه مواد مخدر در خانواده

کودکان، نوع زندگی را ابتدا از خانواده‌ و والدین‌شان می‌آموزند و وقتی از همان کودکی شاهد مصرف مواد مخدر یا الکل در خانه هستند، آن را نوعی زندگی «عادی» تلقی می‌کنند. آنها تصور می‌کنند اعتیاد، رفتارهای دمدمی‌مزاج و مخرب، زندگی عادی همه مردم است و البته بی‌ثباتی موجود در خانه، آنها را به اختلال‌های اضطرابی مبتلا می‌کند.

همچنین این کودکان از والدین خود روش استفاده از مواد مخدر را به‌راحتی می‌آموزند و به‌ دلیل در دسترس بودن این مواد، احتمال اینکه خود آنها هم به سراغ استفاده از این مواد بروند، بسیار زیاد خواهد بود.

کودکان اینگونه خانواده‌ها تمام روابط و تعاملات موجود در محیط زندگی خود را اضطراب‌آور و حتی خطرناک می‌بینند و به همین دلیل در بیرون از خانه نمی‌توانند به دیگران اعتماد کنند و این بی‌اعتمادی گاه تا پایان عمر با آنها باقی خواهد ماند. آنها حتی ممکن است در نوجوانی یا بزرگسالی وارد روابط نامناسب و ناکارآمد شوند تا به نوعی به همان زندگی به اصطلاح «عادی» که در خانواده تجربه کرده و می‌شناسند، دست یابند.

بدتر از همه، کودکان به‌طور خودکار به والدین خود، به عنوان بزرگتر، اعتماد می‌کنند و نمی‌توانند درک کنند مشکلات موجود در خانواده از چه چیزی نشات می‌گیرد و در نهایت تصور می‌کنند هر رفتار مخرب یا پیش‌بینی‌نشده والدین، ناشی از خطای آنهاست و مقصرهای واقعی این شرایط بد خانواده هستند.

کودکان والدین معتاد بیشتر مواقع تنها هستند. والدین آنها موقع مصرف مواد مخدر، هوش و حواس خود را ساعت‌ها از دست می‌دهند و توجه‌ای به کودکان خود ندارند. اما کودکان نمی‌فهمند چرا به آنها توجه نمی‌شود و تنها مانده‌اند. گاهی‌ اوقات تصور می‌کنند خطایی مرتکب شده‌اند و به همین دلیل والدین با نادیده گرفتن‌شان، آنها را تنبیه می‌کنند. این وضعیت در آینده عزت‌نفس‌شان را دچار خدشه می‌کند و آنها احساس بی‌ارزشی می‌کنند و هرگز نمی‌توانند در مدرسه یا زندگی بزرگسالی‌شان درخششی داشته باشند.

البته باید گفت مشکلات این کودکان حتی از پیش از تولد شروع می‌شود:

* هنگام بارداری مادران

زنان بارداری که به مصرف مواد مخدر یا الکل معتاد هستند، جنین خود را در خطر نقص‌های مادرزادی فیزیکی، اختلال‌های ذهنی یا حتی سقط و مرگ نوزاد قرار می‌دهند.

درضمن مصرف مواد مخدر، مادران باردار را با سوء‌تغذیه مواجه می‌کند که جلوی رشد جسمی و ذهنی جنین را می‌گیرد.

* مشکلات ژنتیکی

خطر دیگری که کودکان والدین معتاد با آن مواجه هستند، مشکلات ژنتیکی است. بررسی‌های علمی نشان داده است، حتی اگر والدین پیش از اقدام به فرزندآوری، اعتیاد خود را کاملا درمان کرده باشند، کودکان از نظر ژنتیکی در معرض خطر هستند. بدین منظور که ۴۰ تا بیش از ۶۰درصد کودکان این والدین در آینده احتمال دارد به مصرف مواد مخدر گرایش داشته باشند.

* هنگام تولد

نوزادان والدین معتاد از همان روز تولد تحت تاثیر عوارض منفی مواد مخدر قرار می‌گیرند. نوزادان برای قرار گرفتن در مسیر صحیح رشد باید ارتباطی قوی با والدین خود داشته باشند. اما مواد مخدر والدین را بی‌حوصله و بی‌توجه می‌کند. نبود این ارتباط ضروری، عملکردهای مغز نوزاد، همچون سیستم پاداش و دلبستگی آنها را در خطر قرار می‌دهد و نوزاد ممکن است به عوارض بدی از جمله عدم اعتماد یا حتی مرگ ناگهانی مبتلا شود.

روش‌های کمک به کودکان والدین معتاد

پیش از هر چیز باید با کودک درمورد اعتیاد والدین او صحبت شود. مخفی نگهداشتن اعتیاد والدین، به کودک احساس گناه یا شرمندگی می‌دهد و این کودکان به دلیل اینکه از حمایت عاطفی والدین‌شان محروم‌اند، احساس طردشدگی می‌کنند. در این وضعیت برخی از کودکان به‌شدت خجالتی و درونگرا و برخی دیگر پر از خشم و خشونت می‌شوند.

* درک موضوع

برای اینکه بتوان به چنین کودکانی کمک کرد، باید برای آنها وضعیت والدین‌ معتاد و به‌طور کلی وقتی فردی به ماده‌ای اعتیاد پیدا می‌کند گرفتار چه مشکلاتی می‌شود را کاملا و به‌طوری که درک آن برای کودکان آسان باشد شرح داد.

* توجیه رفتار والدین

درضمن والدین وقتی الکل یا مواد مصرف می‌کنند، ممکن است دست به رفتارهای عجیب و غیرقابل توجیه بزنند و این رفتارها کودکان را بسیار گیج کرده و می‌ترساند. باید به کودکان فهماند که والدین‌شان افراد ترسناکی نیستند و فقط گرفتار مواد و بیماری ناشی از آن هستند.

* سرزنش نکردن خود

کودکان والدین معتاد به‌اشتباه تصور می‌کنند، اعتیاد و شرایط بد والدین‌شان تقصیر آنهاست. باید برای این کودکان مشخص کرد که آنها هرگز مسئول رفتار و وضعیت والدین‌شان نیستند و نباید خودشان را سرزنش کنند.

آسیب‌های فیزیکی، احساسی و جنسی در کمین کودکان دارای والدین مبتلا به اعتیاد

* پیشگیری از احساس تنهایی

کودکان والدین معتاد به این باور می‌رسند که تنها و بی‌پناه هستند. آنها مدام تلاش می‌کنند تا شرایط والدین خود را از همکلاسی و دوستان خود پنهان کنند و گاهی زیر فشار این پنهان‌کاری خسته و درمانده می‌شوند. باید با این کودکان صحبت شود و به آنها گفته شود میلیون‌ها کودک و فرزند دیگر در دنیا وجود دارد که مشکل آنها را دارند. پس آنها هرگز تنها نیستند و نباید خود را از همکلاسی‌های خود پایین‌تر بدانند.

بیشتر بخوانید:

کدام بهتر است؟ تک‌فرزندی یا چندفرزندی

درضمن وقتی با این کودکان صحبت می‌شود باید احساس آنها را کاملا تایید کرد و سپس به آنها یاد داد که چگونه می‌توانند از پس این شرایط برآیند.

در واقع باید ۷ مورد را به این کودکان یادآوری کرد و آن اینکه آنها:

۱. دلیل اعتیاد والدین‌شان نیستند.

۲. نمی‌توانند شرایط والدین و وضعیت حاکم بر خانه را کنترل کنند.

۳. فقط می‌توانند از خودشان مراقبت کنند.

۴. نمی‌توانند والدین‌شان را درمان کنند.

۵. باید احساس خود را بپذیرند و با آن ارتباط برقرار کنند.

۶. انتخاب‌های سالم داشته باشند.

۷. لحظه لحظه‌های زندگی‌شان را دوست داشته باشند و برای بهتر شدن وضعیت خودشان تلاش کنند.

در واقع مشاوران، معلم‌ها و هرکسی که می‌تواند از چنین کودکی حمایت کند، باید به او مهارت‌های پایداری و حل مسئله بیاموزد تا بتواند از وضعیت موجود جان سالم به‌در ببرد.

درضمن کودکانی که در خطر خشونت‌های فیزیکی یا جنسی از سوی والدین خود قرار دارند باید به مراکز مراقبت از کودکان بدسرپرست سپرده شوند.

منابع:

diamondhousedetox

miraclesrc

۲۳۳۲۳۳